سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منتظر المهدی(علیه السلام)
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93 مهر 8 توسط منتظر | نظر بدهید

بعد از شهدا کم کم خاطرمان آسوده گشت که جنگ تمام شده و دیگر مجاهدت و جان دادن در راه خدا لازم نیست؛ هر کدام رفتیم سراغ کار و زندگی خودمان...

 در حال حاضر 25 سال از پایان جنگ تحمیلی می گذرد و همچنان مشغول زندگی و کارهای روزمره مان هستیم؛ گه گاهی به یاد شهدا همایش، یادواره و... برگزار می کنیم و در فضای آن معطر و خدایی می شویم اما با پایان آن، دوباره به زندگی اصلی خودمان با همان سبک و سیاق اصلی آن برمی گردیم.

در این سال ها، بارها از ولایت مداری  شهدا خوانده ایم و شنیده ایم اما پای ولایتمداری خودمان بسیار می لنگد. برای رهبرمان شعر می گوییم و قربان صدقه اش می رویم اما جنگ نرمی را که مدت هاست ما را به مبارزه با آن فرامی خواند جدی نگرفته ایم و عده ای از ما در جهاد فرهنگی هم وارد نشده ایم؛ بعضی های مان که اصولاً با مقوله فرهنگ کاری نداریم؛ بعضی های مان بلد نیستیم کار فرهنگی کنیم و دنبال یادگرفتنش هم نرفته ایم؛ بعضی هایمان حوصله و انگیزه ی آن را نداریم و شاید مصداق همان ها شده ایم که وقتی امام علی (علیه السلام) از آنان درخواست کمک می کرد، سرمای زمستان و گرمای تابستان را بهانه می کردند؛ و بعضی های دیگرمان که به راستی فرصت و یا توانایی یادگیری کار در عرصه ی فرهنگ را نداریم اما می توانیم با گفتن خداقوتی، تأمین کمک هزینه ای و ... کمک حال دوستان فعال مان در عرصه ی فرهنگ باشیم از انجام این کمک ها دریغ می ورزیم.

ما شاهد هستیم که دشمن بسیار ماهرانه وارد فضای جنگ نرم شده است و به عنوان مثال، ماهواره و برنامه ها و فیلم های مبتذل آن هر روز جمعی از ما را از یاد خدا و نماز دور می کند، علاقه ی مان به خانواده را کاهش می دهد، حیا و عفاف را از بین می برد، ما را نسبت به نظام و کشور خود بی اعتماد و در مقابل به دشمن وابسته و خوش بین می کند اما حاضر نشده ایم این بشقاب های آهنی و بی رحم را از روی پشت بام مان جمع کنیم؛ برخی از مسئولین ما متوجه هستند که تنها 5 درصد یا کمتر از آن از برنامه های علمی ماهواره استفاده می کنند اما از همان ابتدا قانون منع استفاده از آن را به خوبی اجرا نکرده اند و امروز هم که بر گسترش شبکه های آن اصرار می ورزند؛ اصولاً این دسته از ایشان که بسیار هم خود را قانون مدار می خوانند، آن بخش از قانون را که به نفع منافع و اهداف سیاسی شان نباشد، اجرا نمی کنند یا هر طور شده سعی در تغییر یا لغو آن دارند؛ گویی معیار خودشان هستند نه قانون.

این روزها، اسباب بازی دختران مان عروسک باربی و امثال آن است و هنوز نتوانسته ایم نمادها و الگوهایی را که مروج فرهنگ غرب هستند به طور کامل از ذهن و میل کودکان مان حذف کنیم؛ به جای اینکه فرزندان مان را با شهدا آشنا کنیم  آنان را میهمان فیلم ها و بازی هایی می کنیم که دشمن برایشان تدارک دیده است. سیمای مان که علی رغم تلاش های درخورش، همچنان خیلی مانده تا کلیت برنامه هایش رنگ و بوی اسلام و خدا را بگیرد. صدای مان که گاهی از اوقات صداها و یا ترانه هایی از برخی از شبکه هایش پخش می شود که انسان شک می کند که آنرا از مرکز صدای جمهوری اسلامی شنیده است یا جای دیگر! گاهی حتی ملاحظه ی ایام عزاداری و غم هم در آن نمی شود؛ سینمای مان هم که وضعیت مناسبی ندارد؛ برای عده ای اصلاً سینما یا هنر ارزشی معنا ندارد و اصرار دارند افرادی را که هنر را برای ترویج و تبلیغ فرهنگ غرب یا بر علیه ارزش های دینی مان به کار می گیرند را به عنوان هنرمند واقعی به مردم معرفی کنند.   

الان چند سال است که رهبر فرزانه مان از ما می خواهد که به تولید ملی اهمیت بدهیم و کالاهای خارجی و گران قیمت را نخریم اما ما همچنان به خریدن اجناس مارک دار خارجی ادامه ی دهیم و با آن به یکدیگر فخر می فروشیم.خریدن کالای ایرانی که بماند، متأسفانه عده ای از ما دیگر حلال و حرام را هم نمی شناسند و عده ای هم هر روز مدل خانه و ماشین و... را تغییر می دهند و ساده زیستی شهدا و کمک به محرومین را از یاد برده اند.

با اینکه حجاب و عفاف خواهران و غیرت مردان خواست و وصیت شهدای مان است و وضعیت فعلی حجاب به ویژه در شهرهای بزرگ، دل مادران شهدای مان را به درد می آورد، نسبت به آن بی اعتنا شده ایم. بعضی زنان مان با افتخار در کوچه و بازار آرایش می کنند و همسران، پدران یا برادرانشان هم مانع آنها نمی شوند و  حتی با بی غیرتی تمام مشوق آنها هم می شوند؛ قانون حجاب و عفاف هم از همان دست قانون هایی است که مسئولین به بهانه های مختلف از اجرای آن سر باز می زنند.

ما می دانیم که شهدای ما پای شان - حداقل از روی عمد- به مجالس گناه باز نمی شد و دوست نداشتند کسی نافرمانی خدا را بکند اما  امروز خودمان از روی اختیار وارد این مجالس شده و حتی بانی آن  می شویم. امروز حتی در فضای مجازی هم می توانیم به راحتی به وارد فضاهای مذکور شویم.

شهدا نمازشب شان قضا نمی شد و بعضی از ما برای نماز صبح هم بیدار نمی شویم.

شهدا بصیر بودند و شجاع و چراغ راهشان قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) بود اما در تعیین راه و هدف عده ای از ما، بی بی سی حرف اول را می زند؛ امروز دشمن برای این دسته دایه ی مهربان تر از مادر شده است.

و بسیاری از این تفاوت ها؛ تجمل گرایی، لذت طلبی، ازدواج دیر هنگام، تمایل به داشتن تعداد کم فرزند، تغییر غذاها و ...

امروز اکثر کارهای ما از روی غفلت و هوس است؛ برای ما مهم تر از خواست خداوند متعال خواسته ی اطرافیان یا نفس مان شده است؛ شاید خیلی از ما بدون اینکه خودمان بدانیم سرباز دشمن در میدان جنگ نرم شده ایم که اینچنین ندانسته یا ناخواسته به توطئه های او تن داده ایم!

گویی فراموش کرده ایم که شهدا شاهد و ناظر ما هستند و فردا باید پاسخگوی آنها باشیم؛ و گویی یادمان رفته است که همه ی عزت و افتخار شهدا به خدایی بودنشان برمی گردد.

کاش این روزها ما هم زنده شویم و به زندگان جاوید بپیوندیم و به راستی که دوباره حرف دل و تمنایمان مان از شهدا همین جمله از سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی است که: "ای شهید! ای آن که بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان این عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش " 




مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.