از تصویب کلیات طرح برجام که بگذریم، تصویبِ جزئیاتش هم مشکلات و سرنوشت خاص خود را داشت! حساسیت و اهمیت آن یک طرف و شتاب و غفلت عمده نمایندگان مجلس در سمت دیگر حتی اشک برخی از نمایندگان را درآورد. این یکی بی شباهت نبود به طرح های ضربتی و غافلگیر کننده دولت، که در آن با سکوت و سرعت- و بدون توجه به نظر مردم- تصویب و اجرا می شود؛ مانند آزاد شدن یکباره نرخ بنزین، گران شدن یکباره نان و... و همچنین مانند خیلی از مواقعی که با عصبانیت، تهمت زدن و سرکوب کردنِ منتقدین، کار خود را پیش می برند و اِبایی هم از آن ندارند.
و اما در این خصوص لازم است به طور خاص، جناب آقای لاریجانی به مردم پاسخ دهند که چرا و بر اساس نظر چه کسانی اجازه ندادند که نمایندگان در فرصت مناسب و با تفکر و تعمق بیشتر، به بررسی و تصویب جزئیات اجرای برجام بپردازند؟ البته دیگر نمایندگانی که می دانستند چه نقش مهمی در مجلس دارند و سکوت کردند و از کنار جزئیات این طرح بی تفاوت گذشتند نیز باید پاسخگو باشند. مردم باید بدانند که چرا اکثر نمایندگان مجلس و مخصوصاً جناب آقای رئیس، طبق قرار قبلی و بدون توجه به دیدگاه همه وکلای ملت، به تصویب این جزئیاتِ مهم پرداختند و صدای معترضان را نشنیدند یا خود را به نشنیدن زدند و چرا آقای لاریجانی با منتقدین برخورد تندی کردند؟! همه اینها در حالی است که رهبر معظم انقلاب بارها تذکر داده بودند که در تصویب این طرح - مشخص نکرده بودند که فقط کلیاتِ آن -شتاب نشود.
به نظر می رسد رئیس مجلسی که برای نظر همه نمایندگان و حق قانونی شان احترام قائل نباشد، نمی تواند و یا حتی نمی خواهد برای رأی و نظر همه مردم نیز اهمیت قائل شود. این همه شتاب و عجله برای تصویب بخشی از طرحی که کلیاتش به سرانجام رسیده، چه معنی می تواند داشته باشد؟! حالا چه اشکالی داشت که برای جزئیاتش هم وقت بیشتری صرف می شد. - که اصولا انتظار داشتیم چنین اتفاقی بیفتد-مگر قرار بود خدای نکرده عمر مجلس یا مجلسیان به پایان برسد؟! شاید هم بعضی ها ترسیدند که نتوانند آنگونه که میل خود و بزرگترهایشان است، به نتیجه برسند! راستی! مگر نه اینکه برای بعضی از قوانین و طرحهای جزئی، گاهی ساعت ها وقت گذاشته می شود! پس چطور این یکی با اهمیت فوق العاده اش بایستی به سرعت، تصویب می شد؟ مگر صِرفِ وقت آقای لاریجانی و آقایان نماینده مهم است یا درستی و محکم بودنِ آنچه تصویب می شود؟ بماند که گاهی از اوقات، جزئیاتِ یک طرح مهمتر از کلیاتش می شود و لازم است حتی وقت بیشتری به آن اختصاص یابد. اصلاً مگر نه اینکه در این مسئله، از همان ابتدا بسیاری از اختلافات ما و دشمن بر سر جزئیات بوده است!
در این قضیه اگر اندکی مسامحه شده باشد-ما که انسان های جزء هستیم- از حق خود نمی گذریم. چه رسد به شهدا و امام شهدا؛ استقلال، عزت و آبروی اسلام و کشور اسلامیِ ما به راحتی به دست نیامده که عده ای بخواهند با بی ملاحظه گی، بی تفاوتی، ساده اندیشی و طرح قبلی، در جلسات شبانه و بیست دقیقه ای آن را کم کم بر باد دهند. آن هم در حالی که ادعای شیعه بودن و ولایت پذیری دارند. شاید هم همه این امتحانات برای این است که پرده از چهره واقعی افراد برداشته شود و تناقضات حرف و عملشان بیشتر از پیش آشکار گردد.
ما پیروان قافله عزیز کربلا و کربلاییان هستیم و انشاءالله اینگونه خواهیم ماند. عزت و غیرت حسینی با ظلم پذیری و سازش با دشمن سر سازگاری و تسلیم ندارد، هر چند عده ای اصرار داشته باشند که این اصل را نفهمند و یا بخواهند خلاف آن را به دیگران القا کنند. امام حسین(علیه السلام)، میزانِ تشخیصِ درستی نگاه و عملِ ما در مواجهه با دشمن است. بنا نیست در مقام حرف، فریاد هیهات من الذله سر بدهیم و در عمل، عزت خود و مملکتمان را به بازی بگیریم و دین خود و مردم را به دنیا بفروشیم. مگر آنان که از صلح و سازش با یزید حرف زدند، رنگ دنیا و خوشی های آن را دیدند که ما با غفلت و ساده اندیشی تصور کنیم که اگر به خاطر فراهم کردن آب و نان مردم و رفع تحریم ها، قانون تصویب کنیم و یا اندکی از ارزش های مان کوتاه بیاییم، دنیا و رفاه را به خود و مردم هدیه خواهیم کرد؛ حتی اگر تمام دنیا را به ما بدهند و آمریکا و... تمام کالاهایش را به پای مان بریزد-که خیال خامی بیش نیست چنان که الان وضع اسف بار نوکران و دست نشانده های آمریکایی را می بینیم- دنیای بی حسین(علیه السلام) به چه کارمان می آید...