این روزها شاهد بودیم که آقای روحانی به دیدار خانواده ی شهید علی محمدی رفتند تا شاید با تکریم از خانواده ی این شهید برزگوار به مردم خاطر نشان کنند که حواسشان به شهدای هسته ای و پاسداشت خون ایشان هست.
اما به راستی مگر می شود با دیدار از خانواده ی شهید هسته ای و تکریم ایشان و یا با حرف زدن، نگرانی مردم را بابت بیانیه ی اخیر کاهش داد و دلشان را گرم کرد که اطمینان کنند به آًژانسی که تاکنون به تعهداتش در قبال ایران پایبند نبوده و همواره سالم ترین نظام جهان را با بی اعتمادی نگریسته است؟! مگر مردم ما فریبکاری ها و دشمنی آمریکای جنایتکار و دست نشانده هایش را فراموش کرده اند و یا می توانند فراموش کنند که حال به راحتی و با تضمین و نه تضمین که با خوش بینی هیأت مذاکره کننده و برخی از مسئولین، دلشان را به بیانیه ی اخیر خوش کنند؛ بیانیه ای که هنوز خوانده شده، صدها تفسیر برایش نوشته شد و این روزها هر کس بر ظن خود آن را می خوانَد.
شهدا آیه های مطهر و جاودانه ای هستند که خوب است هر بار که یادشان می کنیم از خودمان بپرسیم چرا هم اکنون در جمع ما نیستند و چه کسانی باعث این جدایی شده اند؟ شاید اینگونه دشمن و دشمنی هایش هرگز از خاطرمان محو نشود و دلمان را خوش نکنیم به بیانیه هایی که نوشته می شود؛ آن هم بیانه هایی که یک طرفش دشمن است و احزابش؛ دشمنی که شیطان بزرگ نام دارد.بهترین و رساترین بیانیه را قرآن کریم نوشته است. آنجا که خداوند متعال می فرماید: "یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا..." هان اى کسانى که ایمان آوردید، یهود و نصارا را دوستان خود مگیرید که آنان دوست یکدیگرند و کسى که (از شما) آنان را دوست بدارد خود او نیز از ایشان است ، چون خدا مردم ستمکار را به سوى حق هدایت نمى کند.؛ و چطور می توان به چنین گروهی اعتماد کرد؟!
حوب است از خودمان بپرسیم که اگر شهدایمان حضورِ ظاهری داشتند، آیا با اینگونه توافقات موافق بودند و همین راه را می رفتند؟!