کلیپ ویژه؛ حجت الاسلام پناهیان: نوبت جهاد ماست
چرا در مقاطع مختلف تاریخ، شرایط به مو میرسید؟ چون خدا میخواست به مو برسد و پاره نشود تا قدرت خودش را نشان بدهد. میخواهد بگوید هم? کارها را خودم کردم با یک مُشت بر و بچههای مخلص خودم ... آیا بار دیگری به مو خواهد رسید؟ رسیده! متوجهی؟! آقای شما اشاره کردهاند و بیشتر از این اشاره هیچ توضیحی لازم نیست...
در بخشهایی از این کلیپ آمده است:
- حضرت امام(ره): «الان وضع کشور ما از وضع زمان پیغمبر اسلام(ص) همه چیزش بهتر است. آنوقت حتی نداشتند که بخورند!- آن کسی که میخواست جنگ کند، نداشت که بخورد- یک خرما را این میداد به آن، آن میداد به آن، میگذاشت در دهانش در میآورد و میداد به آن... اینطوری اسلام را به ما رساندهاند. اسلامی که اینطوری به ما رسیده است؛ از صدر اسلام اینطور اینها جانفشانی کردند و اسلام را به ما رساندند، خُب ما هم باید این کارها را بکنیم.»(صحیفه امام/15/102) ...
- برو زندگی غریبانه امام هادی(ع) را مطالعه کن، زندگی مظلومانه مؤمنین در زمان امام هادی(ع) را مطالعه کن، به اینکه دختر بچههای سادات و علویّون، در مدینه یکدانه چادر داشتند و نوبتی نماز میخواندند، آنها را نگاه کن. از گرسنگی هلاک میشدند. با یک ذره پول خمسی که یک کسی از مریدان اهلبیت(ع) از یک گوشه دنیا مخفیانه برای امام هادی(ع) میفرستاد و امام هادی(ع) هم به دست آن مظلوم مؤمن میرساند، اینها توانستند به شما برسانند. الان شما اگر بخواهید به آیندگان برسانید با شکمِ سیر و با سر فرصت و اینها نمیشود؛ شما هم باید یک جهادی در راه خدا بکنید ...
- تمام پسرها توی داستان مصر، سر بریده شدند. یک مادر یکدانه پسر زایمان کرد، آن را هم به دریا انداخت، و همان رفت و شد «موسی». آن هم به خانه فرعون رفت. خدا اینجوری است دیگر! یعنی خدا -مثل این فیلم سینماییها یا سریالها- به مو میرساند امّا نمیبُرد؟ چون خدا میخواهد «اصیل» باشد. میخواهد آخرش بگوید که یک مادر دعا کرد و گریه کرد، و من پسرش را نجات دادم و این پسر شد همان موسی! میخواهد بگوید همه کارها را خودم کردم با یک مُشت از بر و بچههای مخلص خودم ...
- چرا شرایط در مقاطع مختلف تاریخ به مو میرسید؟ چون خدا میخواست به مو برسد و پاره نشود تا قدرت خودش را نشان بدهد. آیا بار دیگری به مو خواهد رسید؟ رسیده! متوجهی؟! نمیشود در اینباره به تفصیل صحبت کرد. آقای شما اشاره کردهاند و بیشتر از این اشاره هیچ توضیحی لازم نیست. حالا خدا با چه چیزی میخواهد نجات بدهد؟ با ......
- باور کنید من اصلاً باور نمیکردم جوانهایی باشند، هیأتی هم باشند ولی در طول این یک سال و خُردهای که نایب امام زمان(عج) توصیه فرمودند، اینها جدی نگیرند! باور نمیکردم، خدا شاهد است! میگفتم اشاره آقا بس است دیگر! ..... الان وقتی که شماها را میبینیم، باور میکنم که امام صادق(ع) چهار هزار تا شاگرد داشتند، ولی میفرمودند: «دنبال چهل تا مَرد میگردم!» .... از شما بهتر کی؟ شما آخرش هستی دیگر! خودت را نگاه کن؛ خجالت نمیکشی؟! ...
- یکجوری تشریک مساعی کنید. یک موضوع دیگری مهمتر از این حرفهاست...
- با «شکمِ سیر» و با «سرِ فرصت» و ... نمیشود. شما هم باید یک جهادی در راه خدا بکنید...1 دریافت صوت کلیپ دانلود کلیپ با کیفیت متوسط 1. سایت بیان معنوی
پیام رهبر انقلاب در پی تشییع پیکر مطهر شهدا با حضور حماسی مردم تهران
در پی تشییع باشکوه و غیرتمندانهی پیکر مطهر 270 شهید دوران دفاع مقدس با حضور پرشکوه و حماسی مردم تهران، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تقدیر و سپاس صادر کردند.
متن پیام رهبر انقلاب به شرح زیر است:
بسماللهالرحمنالرحیم
صلوات و سلام خدا بر شهیدان عزیز که مشعل توحید را با ایثار خود بر فراز میهن اسلامی برافروختند و صلوات و تحیات خدا بر شهیدان مظلوم غواص که با ظهور و حضور خود این فروغ خاموشنشدنی را مدد رساندند و پرچم یادهای عزیز و گرانبها و ذخیرههای معنوی امت را با شکوهی هر چه تمامتر در کشور برافراشتند.
سلام بر دستهای بسته و پیکرهای ستمدیدهی شما و سلام بر ارواح طیبه و به رضوان الهی، بال گشودهی شما. سلام بر شما که بار دیگر فضای زندگی را معطّر و جان زندگان را سیراب کردید. و سپاس بیپایان پروردگار حکیم و مهربان را که در لحظههای نیاز این ملّت خداجوی و خداباور، بشارتهای تردیدناپذیر را بر دلهای بیدار نازل میفرماید و غبارها را میزداید. و سلام بر شما ملّت بزرگ، وفادار، آگاه و مسئولیتپذیر که خطاب لطیف الهی را بهدرستی میشناسید و مینیوشید و پاسخ میگویید. حضور پرمضمون امروز شما در تشییع این دردانههای بهمیهنبازگشته یکی از بهیادماندنیترین حوادث انقلاب است. رحمت خدا بر شما.
و سپاس بیحد از خدای مالک دلها و سلام بیپایان بر حضرت بقیهالله روحی فداه که صاحب این ثروت عظیم است.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سیّد علی خامنه ای
26 خرداد 1394
امسال علاوه بر اینکه در بیست و ششمین سالگرد رحلت معمار کبیر انقلاب اسلامی، شاهد حضور گسترده و پر شور مردم از سراسر نقاط کشور در جوار مرقد نورانی آن حضرت بودیم، شاهد تغییراتی چشمگیر در معماری حرم نیز بودیم. تغییرات عمده ای که سادگی قبلی را به کلی از یادها می برد و انسان با دیدنش با خود می اندیشید که چرا تا این حد تجمل؟! مگر ارزش انسان ها به شکوه ظاهری مرقدشان است! نکند عده ای خواسته اند با این کار به خیال خود، عظمت صاحب حرم را نشان دهند! اما مگر شناساندن امام ما به چند تکه سنگ و یا طلا بستگی دارد؟! مگر حتی با هزاران بنای اینچنینی می توان عظمت حقیقی او را به کسی شناساند؟
جای سئوال است که چرا از طرف دولتمردان که در این دوره بسیار خود را اعتدال طلب معرفی می کنند، هیچگونه اعتراضی به نحوه ی ساخت و ساز حرم امام خمینی(ره) و اختصاص هزینه هنگفت به آن نشد؟! بنایی که امروز شاهدش هستیم، قیمت مادی اش بیش از آن چیزی است که تنها توسط تولیت حرم و با کمک های مردمی ساخته شده باشد و همچنان که مسئولین امر اذعان کرده اند، بخش عمده ای از هزینه آن از بیت المال تأمین شده است. یعنی از مال همه مردم و از جمله آن مستضعفانی که امام خمینی(ره)، همواره به یادشان بود و خود را خادم آنان می دانست و زندگی خصوصی خودش نیز سرشار از سادگی و همسانی با سبک زندگی همان ها بود -همان چیزی که متأسفانه در زندگی بسیاری از دولتمردان کنونی دیده نمی شود-
آیا با اینگونه توجه به مرقد امام، بدون اینکه به نحوه ی زندگی و خواسته ی ایشان توجه شود، مصداق همان ها نمی شویم که بخواهیم امام را تنها اکرام و تجلیل کنیم، در حالی که در عمل از آرمان های امام و انقلاب فاصله گرفته ایم؟
حرم امام خمینی(ره) نیاز به مرمت و توسعه و توجه مسئولین داشت، اما نه به این اندازه؛ که معنویت حرم کم شود و حواس ها، بیش از توجه به صاحبِ حرم، معطوف به معماری آن شود. افراط در مصرف بیت المالی که چند روز پیش بسیاری از مردم مستضعف ما از بخش اندکی از آن محروم شدند- قطع یارانه های بنزین- آن هم در زمانی که دولت همواره مدعی است که خزانه خالی است، جای بسی تعجب است؟
و چه هوشمندانه و پر مفهوم است عملکرد بزرگ مردی که امام شناسترین است و رهروترین؛ آنجا که روی فرش های گرانبهای حرم، زیلوهای ساده ی حسینیه امام خمینی پهن می شود؛ و این حتماً حامل پیامهای ارزنده و مهمی است برای همگان و بویژه دولتمردان؛ البته اگر بفهمند و بخواهند که بفهمند...
ما مفتخریم که در عصری هستیم که حضور امام خمینی(ره) را در آن درک کردیم.
ما مفتخریم که امامی داشتیم که عبودیت، عدالتخواهی، ساده زیستی، نظم و هر آنچه خوبی است در او جمع شده بود.
ما مفتخریم که امام مان مروج اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) بود و اسلام را بدون هر گونه تحریفی به ما نمایاند.
ما مفتخریم که امام خمینی مان، نائب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود و با انقلابی که کرد، بستر را برای ظهور حضرتش فراهم کرد.
ما مفتخریم که حضرت روح الله جانشین خلفی برای خود انتخاب کرد تا انشاءالله نظام اسلامی و شیعی مان، از گزند دشمنان و تحریفات در امان باشد.
اماما دلتنگ شماییم؛ برای ما و رهبر عزیزمان دعا کنید تا این انقلاب را سالم و هر چه سریعتر به دست صاحب حقیقی اش برسانیم...
شادی روح امام عاشقان و عرفان، صلوات
سخنان استاد پناهیان در یادواره شهید ابراهیم هادی
یادوراه 300 شهید نوجوان گردانهای کمیل و حنظله و شهید ابراهیم هادی، در آستانه میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان در محل لانه جاسوسی سابق آمریکا برگزار شد. فرازهایی از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در این مراسم را در ادامه میخوانید:
حتماً کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی را بخوانید/با مطالعه این کتاب نگاه و رفتارتان عوض میشود
- شهید ابراهیم هادی در بین 250 هزار شهیدی که در طول دفاع مقدس تقدیم کردهایم، یک شهید برجسته است. از نویسنده محترم کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی با عنوان «سلام بر ابراهیم» تشکر میکنم که همه ما را به زیارت این شهید بزرگوار بردهاند.
- به مردم و جوانهایی که این کتاب را نخواندهاند هم توصیه میکنم که حتماً به مطالعه این کتاب بپردازند و مطمئن باشند که نگاه و رفتارشان قبل از خواندن این کتاب، با بعد از مطالعه آن متفاوت خواهد شد. و حتی میتوانند تاریخ زندگی خود را دو قسمت کنند: یکی قبل از خواندن این کتاب و یکی بعد از خواندن این کتاب. بنده مبالغه نمیکنم و مطمئن هستم هر کسی این کتاب را بخواند و با این شخصیت آشنا شود، عرض بنده را تأیید خواهد کرد. حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) میفرمود: مطالعه زندگی خوبان به منزله کلاس اخلاق است. و شما با مطالع? این کتاب، اثر معنوی آن را در وجود خودتان لمس خواهید کرد.
- مقام شهدای ما نزد خداوند محفوظ است و ما از آن مقامات خبر نداریم. شاید شهدای زیادی در دفاع مقدس بودهاند که مقامشان بالاتر از شهید ابراهیم هادی باشد و ما آنها را نمیشناسیم. ولی خدا خواسته است ما شخصیتی مثل ابراهیم هادی را بشناسیم. خدا خواسته است که او در یک محلهای در وسط تهران زندگی کند و یکی از جوانهای شهر ما باشد که با دیگران متفاوت است و این تفاوت به سادگی ملموس است.
- شهید هادی نه عالم دینی بود، نه جزء فرماندهان یا سرداران دفاع مقدس(به معنای خاص کلمه) محسوب میشد، بلکه او یکی از میان مردم بود. پدر بزرگوار ایشان هم یک کاسب معمولی بود و کسب و کار بقالی داشته است. شاید یکی از ویژگیهایی که او را ممتاز میکرد، این بود که ایشان یک ورزشکار-به تمام معنای کلمه- بود. سلوکی که ابراهیم هادی در گود زورخانه داشته در این کتاب معلوم است. که بعد هم در جبههها حاضر شد.
برخورد مرحوم دولابی(ره) با شهید «ابراهیم هادی»
- حماس? کانال کمیل در میان لحظات سراسر پرنور دفاع مقدس، واقعاً برجسته است، اما در عیل حال، کانال کمیل به شهید ابراهیم هادی افتخار میکند و این شهید برای گردان کمیل و کانال کمیل یک افتخار جاودانه است.
- اگر مردم تهران بخواهند یک نمونه از خوبهای خودشان را مثال بزنند، خوب است که شهید ابراهیم هادی را مثال بزنند و بگویند: «بچه تهرونی؛ مثل شهید هادی». شاید بسیاری از خوبان تهران روز قیامت پشت سر شهید ابراهیم هادی وارد بهشت شوند. شما میدانید که آقای دولابی(ره) اهل تعارف و مبالغه نبودند؛ ایشان وقتی آقای ابراهیم هادی را که یک جوان بیست ساله بود، دیدند، صبر کردند تا جمعیت برود. بعد به ابراهیم هادی فرمودند: «آقا ابراهیم! یک کم ما را نصیحت کن!» و آقا ابراهیم با شرمندگی سرش را پایین میاندازد که «حاج آقا! چه میفرمایید؟!» ولی به نظر بنده آقای دولابی این سخن را با اعتقاد گفتهاند.
ابراهیم هادی، جوان نمونه و شاخص تهرانی دهه 60 است/ چرا تندیس «شهید هادی» در زورخانهها نصب نمیشود؟!
- به نظر شما جوان شاخص تهرانی در دهه 60 جز ابراهیم هادی کیست؟! اگر کسی میخواهد یک نمونه نسل انقلاب را ببیند، باید به پابوس شهید ابراهیم هادی برود. البته این بر اساس آگاهیهایی است که ما داریم. به آسمان که نگاه میکنید، برخی از ستارهها پرنورترند چون به ما نزدیکترند. البته ستارههایی هم هستند که بزرگترند اما از ما دورترند و ما نورشان را زیاد واضح نمیبینیم. بالاخره آن ستارههایی که به ما نزدیکترند، راهنمای ما هستند؛ مثل ستاره قطبی. و ما راه خودمان را بر اساس ستاره قطبی تشخیص میدهیم.
- از کنار شهید ابراهیم هادی عبور نکنید! من واقعاً ماندهام که چرا در تمام گودهای زورخانه در سراسر کشور، تندیس شهید ابراهیم هادی نصب نمیشود؟! البته مرقد مطهر تمام شهدایی که اهل گود زورخانه بودند را متواضعانه میبوسم، ولی شهید ابراهیم هادی یک اعجوبه دیگری است. حالا برای چه باید تندیس او را بزنند؟ برای اینکه حتی نام او هم در یک محیط، اثرگذار است. او در زمان حیات خودش یک شخصیت معنوی برجسته بود و حالا که به شهادت رسیده است، شهادت آنچنان را آنچنانتر میکند!
معرفی شهید ابراهیم هادی، تازه شروع شده ...
- ایشان نوجوان بود که در جریان انقلاب قرار گرفت. قبل از پیروزی انقلاب به همکلاسیهای خودش میگفت: «پدر من میگوید: گوش کردن سخن آیت الله خمینی(ره) مانند گوش کردن سخن امام زمان(ع) است» آن زمان که امام(ره) در تبعید بود، همکلاسیهایش میگفتند: «این حرفها را نگو، ساواکیها و طاغوتیها تو را میگیرند و میزنند...»
- پدر ایشان مدام در بین بچههایش به ایشان محبت ویژهای داشت و میگفت: «این بچه یک حس و حال معنوی دیگری دارد. این بچه من در آینده، نام مرا هم بلندآوازه خواهد کرد...» و من میخواهم به آن پدر بزرگوار عرض کنم که معرفی شهید ابراهیم هادی، تازه شروع شده است.
شهید هادی برای جوانانی که میخواهند در محلهشان کار فرهنگی کنند، یک الگوی بینظیر است/ خیلیها را متحول کرد و از هرزگی به حضور در جبهه جنگ رساند
- او یک ورزشکار جوانمرد بود. و کسی که آن هیکل ورزشکاری و آن منش جوانمردی را داشته باشد، طبیعتاً مورد توجه جوانان دیگر قرار میگیرد. یکبار که با آن هیکل ورزشکاری و ساک دستی به سمت زورخانه میرفت، رفقایش به او میگویند: «دو تا دختر محل، دنبال تو افتاده بودند و درباره تو حرف میزدند. ماشاء الله خوب دلبری میکنی!» میگویند از فردا دیگر ساک ورزشی بر نمیدارد، و لباسهای ورزش خودش را داخل یک مشما(کیسه) میگذارد، و یک پیراهن گشاد میپوشد و روی شلوارش میاندازد و یک شلوار گشاد و کهنه میپوشد. به حدی که جوانهای محل حیفشان میآمده و به او میگفتند: همه آرزو دارند هیکلی مثل تو داشته باشند و یک لباسی بپوشند که این هیکل را نشان بدهد! او گفت: من نمیخواهم عامل انحراف ذهن جوانهای دیگر بشوم.
- ستادهای امر به معروف و نهی از منکر، و جوانهایی که دوست دارند در محله شان کار فرهنگی کنند، یکی از الگوهای بینظیرشان شهید ابراهیم هادی است؛ روش این شهید را مطالعه کنند. گویا او از تئوریسینهای روشهای تعلیم و تربیت، به این روش آگاهتر بوده است، او ارتکازاً بر اساس غریزه مؤمن که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «الْمُؤْمِنُ غَرِیزَتُهُ النُّصْحُ» (غررالحکم/1305) میدانسته که هر کسی را چگونه باید جذب کند؟ داستانهای زیادی از او نقل شده که چه جوانهایی را تغییر داده و از کدام نقطه به کدام نقطه رسانده است؛ از هرزگی به حضور در جبهههای جنگ رسانده است.
ماجرای اذان شهید هادی که موجب تسلیم شدن عراقیها شد
- او حتی توانسته بود عراقیهایی را که در جبهه مقابل او بودند و در سنگر خودشان در حال تیراندازی بودند، جذب کند و تسلیم کند و اینطرف بیاورد. در یک سحرگاهی در یک جای بحرانی از جنگ، تصمیم میگیرد اذان بگوید. همه به او میگفتند: «چه شده که الان میخواهی اذان بگویی؟» ولی او دلیلش را برای هیچ کسی توضیح نمیدهد و با صدای بلند مشغول اذان گفتن میشود. وقتی که اذان میگوید: به سمت او تیراندازی میکنند و یکی از تیرها به گلوی او میخورَد. همه میگویند: «چرا این کار را انجام دادی؟!» بعد او را داخل سنگر میبرند و در حالی که خون از بدنش جاری بود، کمکهای اولیه امدادی را برایش انجام میدهند.
شنیدن اذان شهید ابراهیم هادی:
- بعد از مدتی یکدفعهای میبینند که عراقیها با دستمال سفید دارند میآیند اینطرف. اول فکر میکنند شاید این فریب دشمن است. لذا اسلحهها را آماده میکنند، اما بعد میبینند که این عراقیها با فرمانده خودشان تسلیم شدهاند. میگویند: چرا تسلیم شدید؟ میگویند: آن کسی که اذان میگفت کجاست؟ گفتند: او یکی از بچههای ما بود که شما به او تیر زدید. گفتند: ما به خاطر اذان او تسلیم شدیم و ماجرای خودشان را توضیح میدهند... این اثر نَفَس یک جوان ورزشکار است که اهل گود زورخانه بود.
تا حالا باید همه جهان، ابراهیم هادی را میشناختند/ او خیلی شوخ بود و شجاعت بینظیری داشت
- او در دوران دبیرستان در ورزش کُشتی، قهرمان بوده و میگوید: من همیشه در کُشتی مراقب بودم که روی نقطه ضعفهای حریفم انگشت نگذارم. در حالی که رسم کشتی این است که طرف مقابل را از روی نقطهضعفهایش به زمین میزنند. این نشان میدهد که ابراهیم هادی فوق قهرمان و فوق پهلوان بوده است. شهید هادی در عین حال خیلی شوخ بود و شجاعت بینظیری داشت.
- فرهنگ جامعه ما غالباً در دست عناصر لائیک است و الا تا حالا ابراهیم هادی را همه جهان میشناختند. مدیران فرهنگی ما در طول این سی و پنج سال غالباً از توانایی و درایت لازم در تولید محصولات فرهنگی برخوردار نبودهاند و الا ابراهیم هادی را الان بچههای دبستانی ما هم میشناختند.
افسانههای فیلمهای اکشن غربی به پای داستانهای جذاب زندگی شهید «ابراهیم هادی» نمیرسند
- اگر سریالی برای شهید ابراهیم هادی ساخته شود و خود این شهید به سازنده سریالش توفیق بدهد، من قطع دارم مردم هر سال دوست دارند شبهای ماه رمضان خودشان را با سریال شهید ابراهیم هادی پشت سر بگذارند.
- شهید ابراهیم هادی چند بار از پهلو مجروح میشود، از گلو و صورت هم مجروح میشود. این شهید عزیز آنقدر داستانهای اَکشن و جذابی دارد که افسانههای فیلمهای اکشن و جنگی غربی به پایش نمیرسند. ما فیلمهای جنگی و چریکی غربی و شرقی کم ندیدهایم، ولی بسیاری از آنها افسانه هستند. ولی اگر این کتاب را بخوانید؛ یقیناً افسانههایی که به دروغ برای شما ساختهاند و پرداختهاند پیشتان رنگ میبازند.
- به فیلمسازهای محترم میگویم: اگر هنرتان ضعیف است، بیایید برای شهید ابراهیم هادی کار کنید؛ هنرمند خواهید شد. او خودش شما را هنرمند خواهد کرد. داستانهای او به شما تکنیکِ کار خواهد داد. فقط مثل خودش به سمتش بروید؛ او خیلی اخلاص داشت.
- در بین ویژگیهای برجسته ابراهیم هادی، اگر بخواهم یک ویژگی برتر او را بگویم، باید اخلاص او را بگویم که دغدغه اصلی او در تمام طول عمرش بود. او دقت میکرد که «کار برای خدا باشد» و این یکی از تکیهکلامهایش بود و میگفت: «کاری که مخلصانه نباشد به درد نمیخورَد.»
امام با دفاع مقدس، گلهایی مثل «ابراهیم هادی» را پرورش داد
- حضرت امام(ع) کسی بود که به عنوان یک رهبر سیاسی، این هنر را داشت که چنین گلهایی را از دلِ این خاک برویاند و در دل این جامعه چنین گوهرهایی را کشف کند و پرورش دهد.
- بعضی از سیاسیون مثل حضرت امام(ره) هستند که وقتی به جامعه میآیند، خوبها و گوهرهایی را از دلِ این دریا بیرون میکشند و آنها را برای تاریخ، الگو میکنند. و برخی از سیاسیون هم هستند که وقتی در رأس یک جامعه بیایند، خرچنگها و مارماهیهایی را از دلِ دریا بیرون میآورند و با تکیه به آن اراذل و اوباش، قدرت خودشان را تضمین میکنند.
- امام(ره) و مقام معظم رهبری دو تا از سیاستمدارانی هستند که ما در تاریخ معاصر خودمان دیدهایم که چگونه از دلِ جامعه ما، ابراهیم هادیها را بیرون میآورند. و اخیراً مقام معظم رهبری، نهتنها از دلِ جامعه خودمان، بلکه از دلِ منطقه دارد چنین گوهرهایی را بیرون میکشد. این نور ولایت و کارکرد ولایت است. اما برخی از سیاسیون هستند که وقتی فعال میشوند و نفوذ پیدا میکنند، به دنبال آدمهای خودشان میگردند؛ مثل آن کسانی که اراذل و اوباش اطراف مدینه را آوردند و در ِخانه علی(ع) را آتش زدند. علی(ع) با خودش مقداد و عمار و ابوذر میآورد، ولی آنها چه کسانی را آوردند!
- ما سیاستمدارانی میخواهیم که گوهرهای تابناکی مثل شهید ابراهیم هادی را از دلِ این خاک پرگوهر بیرون بیاورند؛ همان شهیدی که در وصیتنامه خودش به اطاعت از رهبری سفارش میکند و سیاستمداران را نصیحت میکند.
بنده مبلغ یک کتاب هستم؛ کتاب «سلام بر ابراهیم»/ به جوانهایی که اهل تفریح و خوشگذرانی هستند، پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانند
- من دوست دارم در مراسم بزرگداشت شهید ابراهیم هادی و شهدایی مثل ایشان، سرود «ای ایران ای مرز پرگُهر...» را بخوانند؛ آنجاست که آدم افتخار میکند. با خواندن این کتاب یکبار دیگر همه زیباییهای نهفته در این خاک برایم زنده شد.
- بنده مبلغ یک کتاب هستم؛ کتاب «سلام بر ابراهیم» که نویسنده محترم کتاب میفرماید: وقتی که کتاب را تمام کردم، استخاره بلد نبودم و تمرین نداشتم، ولی قرآن را باز کردم و نیت کردم که خدایا! اسم کتاب را چه بگذارم؟ اول صفحه آمد: «سَلَامٌ عَلىَ إِبْرَاهِیم»(صافات/109)
- برای جوانهایی که اهل تفریح و خوشگذرانی هم هستند، پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانند تا ببینند که با کتاب هم میشود تفریح کرد و خوشگذراند.
- این کتاب، کتابی نیست که از زندگی کسی برای ما حرف بزند که اهل ظواهر معنوی یا ادعای حزباللهیگری باشد. شما بعد از خواندن چند صفحه از این کتاب متوجه میشوید که شهید هادی اصلاً اهل این چیزها نبود. شما با خواندن این کتاب، میتوانید یک آدم حسابی را از نزدیک تجربه کنید.
- من مطمئن هستم کسانی که به دین ما متدین نیستند و اصلاً مکتب ما را نمیشناسند، اگر با ابراهیم هادی آشنا بشوند، به مکتب ما احترام خواهند گذاشت و به ما خواهند گفت: خوش به حالتان!
از سایت بیان معنوی
علاوه بر افزایش ناگهانی و غافلگیر کننده قیمت بنزین، امروز در رسانه ها اعلام شد که قیمت گاز هم افزایش یافت. به نظر می رسد افزایش دادن قیمت حامل های انرژی آن هم درست در آستانه مذاکرات، کاملاً برنامه ریزی شده باشد تا مردم را به تسلیم و وادادگی در مواضع هسته ای بکشاند. اما به راستی چرا؟
مگر ما همان مردمی نبودیم که با دستی خالی از امکانات و پر از استقامت و توکل، خرمشهر را آزاد کردبم؛ و البته که خدا خرمشهر را آزاد کرد و این آزادی و پیروزی ها ادامه می یابد اگر همچنان بایستیم و خدا و دینش را یاری دهیم. مگر نه اینکه خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: " إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا ولا تحزنوا وأبشروا بالجنة التی کنتم توعدون
و مگر نه اینکه خدای علیم و مقتدر در آیه ای دیگر می فرماید"لَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ" پس چه شده است مسئولین ما را که می خواهند مذاکرات را ذلت مندانه ادامه دهند؟! مگر مذاکرات خطوط قرمز ندارد؟ چرا از خطوط قرمز عدول می کنند؟ آیا اینکه نماینده دولت در گفتگوی خبری شب گذشته اعلام کرده است که با مذاکرات همه تحریم ها برداشته نخواهد شد به جز عدول از خطوط قرمز و کوتاه آمدن از مواضع عزتمندانه چه معنایی می تواند داشته باشد؟ آن هم کوتاه آمدن در برابر دشمنان قسم خورده یهود و نصارا که خداوند متعال در آیاتش بر راضی نشدن آنان تأکید دارد، مگر اینکه تابع آنان شویم. - بماند که ما از مسئولین بسیار گله مند هستیم از اینکه در ابتدا مفاد همان بیانیه لوزان را هم نگفتند و به قدری به همدیگر و مردم تبریک گفتند که خیلی ها گمان کردند تمام تحریم ها لغو شده است و آقایان ظریف و روحانی منجیان ایران شده اند!-
به راستی چرا برخی از مسئولین ما به دشمنان و بیگانگان بیش از خداوند منان اعتماد دارند و همچنان امیدوارند که بتوانند دشمن را مغلوب کنند و در مذاکرات پیروز شوند؟! مگر مواضع عزتمند اسلام در برابر مستکبران و زورگویان عالم، مشکلی دارد که قرار باشد ما با کوتاه آمدن ها و مذاکراتمان، اسلام هراسی را در جهان از بین ببریم و خوش بینانه تصور کنیم که با چند مذاکره، تصور دشمن عوض خواهد شد و دیگر در جهت اسلام هراسی کاری نخواهد کرد. مگر نه اینکه همین اسلام ما را به استقلال و استقامت در برابر دشمن فرا می خواند و مگر نه اینکه شعار "هیهات من الذله" را مولایی سر داد که خود و خانواده اش را حتی از آب هم تحریم کردند.
چرا دولت در حالی که می تواند این روزها شرایطی را فراهم آورد که مردم و سیاستمداران غیور، حواسشان بر مذاکرات و روند آن متمرکز شود تا فریب نیرنگ و توطئه های دشمن را نخوریم، در جهت سرگرم کردن مردم به گرانی بنزین و گاز -و احتمالا ظرف چند روز آینده کالاهای دیگر- گام بر می دارد؟! مگر قرار است ما با فشارهای خارجی و این روزها داخلی، در برابر زورگویان عالم سر تسلیم فرو آوریم و عزت اسلام، مواضع رهبر و خون های به حق ریخته شهدا را ندیده بگیریم؟! آیا این روش را در پیش گرفتن در جهت منویات دشمن نیست؟! مگر می شود تنها از رهبر و شهدا حرف زد و در عمل به گونه ای دیگر عمل کرد؟!
در روزهایی که مردم کم کم به مذاکرات و بیانیه های هسته ای اِشراف پیدا می کردند و در صدد بر آمدند که از حقوق هسته ای خود، ملت و شهدای هسته ای دفاع کنند، دولت در اقدامی عاجل و غیر منتظره قیمت بنزین را افزایش داد آن هم بیشتر از 30 درصد.
سئوال اینجاست که چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟! چرا دولت که برای هر اقدامی که می خواهد انجام دهد، از چند روز قبل بسیاری از رسانه ها به تبلیغ و تمجید آن می پردازند - و حتی در مواردی همانند مذاکرات لوزان تا چندین روز بعد هم شاهد تعریفات مبالغه آمیز هستیم - در افزایش دادن قیمت بنزین، اینچنین مردم را غافلگیر کرده و در عمل انجام شده قرار داده است؟! چرا چنین مسئله ای نباید از قبل مطرح شود؟ آیا مردم - که همیشه مسئولین از خدمت رسانی به آنان حرف می زنند- ارزش این را ندارند که حداقل از قبل در جریان این مسئله قرار گیرند؟ نکند سیاست سیاستمردان ما این شده است که تنها وقتی می خواهند به مردم نفعی برسانند از کارهایشان می گویند و آنجا که قرار است قیمتی افزایش یابد و دولت دستش را به طرف مردم دراز کند- که متأسفانه در بسیاری از موارد شاهد آن هستیم- مردم حتی حق اطلاع هم ندارند چه رسد به اعتراض.
و اینکه چرا دقیقاً همزمان با مذاکرات هسته ای - آن هم مذاکراتی که در عزتمند بودن آن برای مردم و میهن ما شک و تردید وجود دارد- قیمت بنزین افزایش می یابد؟ آن هم در این دولت که مدعی است تورم را تا حد زیادی کنترل کرده و نسبت به دولت قبل خیلی بهتر عمل می کند! -حداقل در دولت قبل بعد از یارانه ای شدن بنزین، یکبار شاهد افزایش قیمت بنزین بودیم و لیکن با وجود دو سال از عمر این دولت، این دومین بار است که قیمت بنزین افزایش می یابد-
آیا این تقارن زمانی، باعث نمی شود که ذهن مردم از مسئله هسته ای و مذاکرات، معطوف به گرانی ها و به ویژه قیمت کنونی بنزین شود و عده ای سرگرم این مسئله شوند؟ و عده ای نیز همچنان امیدوار و خوش بین به مذاکرات، برای رفع تحریم ها شوند و به مذاکرات دل ببندند و خوش بین باشند؟ به مذاکراتی که رهبر فرزانه مان از همان ابتدا به آن خوش بین نبودند و تا همین اواخر هم اگر ایشان نمی فرمودند بسیاری از ما متوجه نمی شدیم که در مذاکرات و بیانه های اخیر، دشمن، حتی تقاضای مصاحبه با دانشمندان هسته ای ما را کرده است. به راستی تا کی باید به دشمن خوش بین باشیم و گمان کنیم که قرار است تحریم ها لغو شود؛ تحریم هایی که همواره روی میز مذاکرات است. مگر مسئولین ما نمی بینند که روز به روز اهانت و جسارت آمریکایی ها نسبت به ما بیشتر می شود. که اینگونه برخورد آنها حتماً ناشی از ضعف عملکرد ما و کوتاه آمدن های ماست.
جای بسی تعجب است از گروهی از مردم، که در حال حاضر از دفاع از قدرت و عزت انرژی هسته ای مان گام مؤثری بر نداشته اند و حداقل اعتراض خود را در جهت حمایت از مواضع عزتمندانه رهبر معظم انقلاب به گوش مسئولین خوش بین ما نرسانده اند. عده ای گمان می کنند که معنی همدلی و هم زبانی دولت و ملت این است که سکوت کنند و شاهد باشند که دولت به هر نحوی می خواهد عمل کند. غافل از اینکه همانطور که خود حضرت آقا نیز فرمودند همدلی و هم زبانی به معنای این نیست که دیگر کسی نقد و یا امر به معروف و نهی از منکر نکند و مردم باید بر عملکرد دولتمردان و مسئولین نظارت و نسبت به مسائل اساسی کشور اهتمام داشته باشند.
ای اهل دعا! روح دعا باد مبارک
در دیـده تجلای خدا باد مبارک
این عید مبارک، به شما باد مبارک
لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک
جان در بدن عالم ایجاد مبارک
آمد به جهان حضرت سجاد، مبارک