یلدا؛ بلندترین شب سال...
امسال وقت داریم تا در شام رحلت رحمت العالمین(صلی الله علیه و آله و سلم)، دقیقه ای بیشتر شریک غربت و غم دختر و اهل بیتش شویم و با ایشان عزاداری کنیم. و اگر بتوان با دو سه شب یلدا را عقب انداختن، حرمت آل الله را حفظ کرد، چرا این کار را نکنیم؟! به راستی چه حقی بر گردن ما بالاتر از حق محمد(ص) و آلش وجود دارد!؟ ما که حتی حیاتمان به طفیل قدوم نازنین این عزیزان است!
چه تقارنی بهتر از این که ما با انتخاب خود، شب یلدای مان را دو شب عقب بیندازیم تا مصادف شود با شب اول ربیع الاوّل... ربیعی که پیامبر اکرم(ص) هم منتظر آمدنش است...
اگر خوب فکر کنیم به این نتیجه می رسیم که اکثر اوقات همان دید و بازدیدهای معمولی هم بلأخره با کمی خوشحالی و شادی و خنده همراه است؛ مخصوصاً اگر همراه خوردن تنقلات و میوه های متنوع هم باشد. پس بهتر است فقط بخاطر دو یا سه ثانیه بیشتر یا کمتر، خودمان را درگیر اسم ها و سنت ها نکنیم به ویژه آنجا که قرار است حتی کمی مغایر ارزش ها باشد و یا خدای نکرده بی حرمتی و بی اعتنایی به غم و عزای بهترین انسانهای خلقت شود؛ خودمان را لحظه ای جای صاحبا عزا بگذاریم. آیا ما حاضریم در شب وفات نزدیکان مان و یا شب شام آن به دید و بازدید اقوام و خویشان برویم و یا خود را بی تفاوت نشان دهیم؟!
راستی! یادمان باشد، یلدای بهاری مان وقتی بهاری واقعی خواهد شد و انشاءالله شکوفه و ثمر خواهد داد که گناهی در آن نباشد...
مدتی است که شبکه های بازاریابی فعالیت خود را آغاز کرده اند و تعداد اعضای آن هم در حال افزایش است، آن هم زنجیره ای. در باب قانونی بودن این شبکه ها نیز بسیار گفته اند و نوشته اند اما کاش به همان اندازه یا بیشتر شرعی بودن یا شرعی نبودن فعالیت اینگونه شبکه ها را برای هموطنان متدین ما مشخص می کردند.
در این رابطه چند سئوال اساسی مطرح می شود و آن اینکه:
چرا در تنها کشور شیعی جهان، قانون اجازه ی فعالیت به شرکت هایی که حکم آنها از لحاظ شرعی کاملاً روشن نیست، داده است؟! - هرچند که براساس تماس ها و پرسش های مردمی، هم اکنون نظر مراجع تقلید تا حدودی بیان شده است-
اگر فرضاً بنا به توضیحات صاحبان این شرکت ها مبنی بر فعالیتی که بر عهده دارند، قبلاً مجوز فعالیت به آنان داده شده است، آیا هم اکنون نیز نظارتی بر آن صورت می گیرد؟ و آیا شبکه ای بودن این شرکت ها و طرز کسب درآمد افراد آن به درستی برای قانونگذار تبیین شده است؟
آیا مسئولین ما می دانند که بسیاری از مردم تنها به صرفِ قانونی بودن مسئله ای، آن را شرعی قلمداد می کنند- البته حق مطلب هم همین است و انتظار می رود قانون هایی که در کشور اسلامی مان به تصویب می رسد الهی و شرعی باشد، اما در مواردی نادر و از جمله فعالیت این شرکت ها وقتی تناقض حکم مراجع و قانون را می بینیم، به درستی آن شک می کنیم- به راستی چرا باید اینگونه باشد؟! - هرچند این مسائل در کشور ما بویژه وقتی وارد مصادیق و جزئیات می شویم نمود بیشتر ی پیدا می کند؛ به عنوان مثال اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز پخش بسیاری از موسیقی ها را به راحتی صادر می کند در حالی که متأسفانه ویژگی های شرعی را ندارد و حتی کودکان هم به وضوح طرب انگیز بودن آن را متوجه می شوند! و یا علی رغم حرام بودن استفاده از کالاهای صهیونیستی، همچنان شاهد خرید و فروش آن در کشور هستیم.
آیا مسئولین متوجه هستند که با سهل انگاری و تسامح در اینگونه موارد و آزاد گذاشتن فعالیت این شرکت ها، تنها جوانان را سرگرم کرده و به آنان امید واهی می دهند- امید به اینکه شغلی به دست آورده اند و درآمد مشروعشان، کم کم افزایش خواهد یافت؛ آن هم در وضعیت کنونی جامعه ی ما که خیلی ها دغدغه ی اشتغال را دارند-
و به راستی عاقبت جامعه و مردمی که مال حرام یا شبهه ناک به صورت تصاعدی بین آنان افزایش یابد چه خواهد شد و چه کسی باید پاسخگوی عواقب وخیم دنیوی و اخروی آن باشد؟
بهتر است مروری هم به حکم شرعی فعالیت اینگونه شبکه ها، داشته باشیم:
آیت الله خامنه ای(مدظله):کسب درآمد ناشی از افزایش اعضا به صورت شبکهای خواه از طریق عرضه کالا یا خدمات و یا دریافت حق عضویت و یا بازاریابی و یا شیوههای مشابه دیگر (داخلی باشد یا خارجی و تحت هر نام و عنوانی) جایز نیست.1
آیت الله مکارم شیرازی(مدظله):سئوال: نظر حضرتعالی در مورد فعالیت های اقتصادی به صورت بازار یابی شبکه ای که تحت عناوین جدید و با تغییراتی در روش اجرا، رایج گردیده و بعضا مدعی اخذ مجوزهای قانونی هستند، چیست؟ پاسخ: تنها در صورتی که بازاریابی به صورت شبکه ای و زیر مجموعه ای نباشد و سود حاصله فقط به بازاریاب اول تعلق گیرد اشکالی ندارد و غیر آن اشکال دارد. البته ممکن است در طرح های جدید، بعضی از اشکالات این کار برطرف شده باشد ولی هنوز اشکال اصلی که استفاده بازاریاب های بالواسطه می باشد و نوعی «اکل مال به باطل» است وجود دارد.2
1. سامانه پیامکی پاسخگویی به سوالات شرعی مقام معظم رهبری: 30002020
2. برگرفته شده از on-networkers.blog.ir
هفته ی بسیج امسال نیز فرا رسید و بسیجیان - کارت دار یا بدون کارت- باز هم با امام خامنه ای(مدظله) عزیز، آرمان های امام (ره) و شهدا تجدید بیعت کرده و روزهای پرشوری را سپری می کنند.
بعضی از بیانات پربار و قابل تأمل رهبر فرزانه ی انقلاب، این روزها در قالب پیامک بین بسیجیان رد و بدل شد. بیاناتی از قبیل:
«بسیجی یعنی علی(علیه السلام) که تمام وجودش را وقف اسلام کرده بود.»
«بسیج، یعنى کل نیروهاى مؤمن و حزباللهى کشور ما»
«بسیج یعنی این که هر جا و در هر زمانی به شماها نیاز است، در آنجا حاضر باشید. کشور و نظام ما به این روحیه احتیاج دارد و همین را هم داراست .اگر فردی در یک تشکل دانشجویی ، در محیط کار، بازار، حوزهی علمیه و یا در هر جایی، این احساس و روحیه را داشته باشد، آن فرد بسیجی است.»
«بسیجى بودن ارکانى دارد. همهى ما باید این ارکان را روزبهروز در خودمان تقویت کنیم. جوانان عزیز! بارها گفتیم که در درجهى اول، روحیهى اخلاص و روحیهى بصیرت است.»
عزیزان من! بسیجى شدید، مبارک است؛ اما بسیجى بمانید. ایستادگى در راه، مهم است. بسیجى ماندن متوقف به این است که دائم خودمان را مراقبت کنیم، مواظبت کنیم و از راه بیرون نرویم.
باید توجه داشته باشید که درگیرى و چالش وجود دارد؛ باید خودتان را آماده نگه دارید، خودتان را بهروز نگه دارید، بصیرتتان را بهروز نگه دارید، اخلاصتان را بهروز نگه دارید، بهروز بسیجى باشید و بسیجى بمانید.
«یک مسئله هم در بسیج مسئله ایثار است... و من به شما جوانهاى عزیز عرض کنم؛ سعى کنید این خصوصیت را در خودتان تقویت کنید. ما افراد بشر، دائم در کنار لغزشگاه داریم حرکت میکنیم. جاذبهها ما را به خود فرامیخواند. دنبال منافع شخصى حرکت میکنیم. منافع شخصى، ما را جذب میکند. گاهى به خاطر منافع خودمان، حاضریم حق دیگران را هم پامال کنیم. باید مراقب خودمان باشیم. خودسازى بسیجى، یکى از خصوصیاتش همین است که بتواند این روحیه را در خود تقویت کند و پرورش دهد که ایثار کند».
«پایهى اصلى کار بسیجى، اخلاص است. «گمنام»، از جمله تعبیرات امام است: «مکتب شاهدان و شهیدان گمنام». گمنام یعنى دنبال نام و نشان نبودن. گفت: «در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست/ در قید نام ماند اگر از نشان گذشت.»
«اگر بخواهید این هویت را به صورت کامل برای خودتان تأمین کنید و حفظ کنید، و انشاءالله کسانی که در آینده به شما ملحق خواهند شد در نسلهای بعدی، همین طور این شجرة طیبه و این جریان مقدس ادامه پیدا کند، بایستی پایههای معارف را در دلهاتان مستحکم کنید. من توصیه میکنم در زمینه مسائل دینی، جوانها از معارف بلندی که جزء بهترین آنها آثار شهید مطهری است، حتماً استفاده کنند.»
«بسیج سیاسى است؛ اما سیاستزده نیست. سیاسىکار نیست. جناحى نیست. بسیج مجاهد است؛ اما بىانضباط نیست، افراطى نیست. بسیج عمیقاً متدین و متعبد است؛ اما متحجر نیست، خرافى نیست. بسیج بابصیرت است؛ اما ازخودراضى نیست. بسیج اهل جذب است ـ گفتهایم جذب حداکثرى ـ اما اهل تسامح در اصول نیست. بسیج غیور است. پاسدار خطوط فاصل است. بسیج طرفدار علم است؛ اما علمزده نیست؛ بسیج متخلق به اخلاق اسلامى است؛ اما ریاکار نیست. بسیج در کار آباد کردن دنیاست؛ اما خود اهل دنیا نیست.»
«بسیجى گل سرسبد خیل عظیم انقلاب و اسلام است.»
«بسیجی اصلاً احتیاج به محافظه کاری ندارد و بدنبال از دست دادن چیزی نیست.یک کارت بسیج دارد و آن هم سند شهادتش است.»
به راستی آیا تعابیری زیبا،امیدبخش، متعالی و تکلیف آور از این سخنان درباره ی بسیج و بسیجی و یا هر ارگان دیگری شنیده اید؟!
چه خوشایند و غرورآفرین است وقتی که می دانیاین جملات از زبان متقی ترین و فرزانه ترین رهبر دنیاست ونیز چه افتخاری برای بسیجیان عصر بالاتر از اینکه سرباز امام خامنه ای (مدظله العالی) باشند.
بر محمد(ص) و آلش
بر علی(ع) و شیعیانش
بر حسین(ع) و اصحابش
بر خمینی(ره) و شهیدانش
و بر خامنه ای(مدظله)و بسیجیانش
"صلوات"
بسم الله الرحمن الرحیم
فضای مجازی محل امتحانها و تکلیفهای جدید ماست؛ امتحاناتی که ماهیت متفاوتی نسبت به دیگر آزمایشهای آدمها، در قرون و اعصار گذشته ندارد، ولی متناسب با وضعیت انسان معاصر مختصات خاصی پیدا کرده است. همچون تمام امتحانات دنیا، نه میتوان کاملاً آن را کنار گذاشت و نه میتوان به راحتی از آسیبهایش در امان بود. همه ی دنیا همینطور است.
هدف تمام امتحانات الهی سنجش میزان عزم و ایمان انسانها در مواجه ی عقلانی با «هوای نفس و تمایلات بیارزش» طبق دستورات دین است، که موجب رشد انسانها و تعالی روحی آنها میشود. اینبار نیز فضای مجازی با همه ی مختصات تازهای که دارد و تغییرات گستردهای که ایجاد کرده است، چیزی نیست جز زمینه ی جدیدی برای سنجش قدرت روحی انسان و بستر تازهای برای تکالیف انسانی و دینی، که باید ببینیم چگونه از عهده ی آنها برخواهیم آمد.
انسانی که از عقل و تجربه ی بیشتری نسبت به نسلهای قبل برخوردار است و از امکانات بهتری برای زندگی بهره میبرد، طبیعی است که با امتحانات جدید و پیچیدهتری هم مواجه شود. مهم این است که ما بتوانیم در مواجهه با این عرصه، هوشمندانه و مسئولانه برخورد کنیم، و با نشان دادن قدرت معنوی خود محل تجلی حکمت خداوند متعال در خلقت انسان قرار گیریم.
علاوه بر آنکه اگر ما در آخرالزمان قرار گرفته باشیم، ممکن است این جزئی از شرایط امتحانات نهایی ما هم باشد. امتحانات نهایی دوران غیبت هم، دشواریهای خاص خود را دارد. در امتحانات نهایی کمتر فرصت جبران است و غربالش شبیه قیامت است؛ خیلیها میروند و خیلیها میرویند.
اینکه ابزار و فناوری فضای مجازی، از کدام فرهنگ و تمدن سرچشمه گرفته و یا مهمتر از آن، اینکه چگونه جریان سلطه در حال سوءاستفاده از این ابزار است، مسئولیت ما را در مواجهه با این فضا کم نمیکند که هیچ، بیشتر هم میکند. فعلاً این ماییم و این امکاناتی که میتواند موجب شکست ما و یا برعکس شکست دشمنان ما بشود. ما باید ببینیم با امتحان الهی در مواجهه با این فضای جدید چگونه برخورد میکنیم؛ آیا محل تجلی قدرت خدا میشویم یا محل تجلی ضعف خودمان؟
بیتردید اگر خداوند توان رویارویی با چنین امتحانی را در ما نمیدید، چنین آزمونی را پیش روی ما قرار نمیداد.
بیتردید اگر توان رویارویی صحیح با این امتحان را نداشتیم، با چنین وضعیتی مواجه نمیشدیم و خداوند چنین آزمونی را پیش روی ما قرار نمیداد. فضای مجازی واقعاً مسئولیت ما را سنگینتر کرده است و میتوانیم چند برابر پیشینیان ثواب ببریم و جهاد کنیم. همانطور که میتوانیم چندین برابر دچار ضعف و معصیت شویم.
فضای مجازی فرصتی است برای آنکه میزان درک خود از حقایق ناب دینی را ارزیابی کنیم، و بخشی از درک خود را به دیگران منتقل کنیم. گاهی در جریان انتقال معرفت دینی خودمان به دیگران است که میفهمیم چقدر میفهمیم. و نیز فرصتی است برای اینکه بفهمیم چقدر عاشق دین خدا و اولیاء خدا هستیم و یا چقدر خودخواهیم و بیخیال خدمت به دین.
معلوم است که این فضا، هم خطرات جدیدی را برای ما به دنبال دارد، و هم امکانات جدیدی را برای رشد فردی و اجتماعی در اختیار ما قرار میدهد. اما نباید صرفاً منفعلانه برخورد کنیم؛ باید ضمن صیانت و محافظت از آنچه میخواهند از ما بگیرند، از فرصتهای این فضا استفاده کنیم. وقتی به فرصتهای فضای مجازی نگاه میکنیم، به سهولت درمییابیم چقدر جای این فناوری برای افزایش هدایت بشر و نجات انسانها خالی بود، و... شاید این فرصتها یکی از زمینههای پدید آمدن مقدمات ظهور باشد.
در مواجهه با تهدیدهای فضای مجازی دو اقدام اساسی لازم است؛ یکی آنکه تقوا را رعایت کنیم تا آلودگیهای این فضا نَفَس ما را نگیرد؛ چون یکی از خصوصیات این فضا گسترش هرزگی است. و دیگر اینکه نظم و زمانبندی استفاده از این ابزار و حضور در فضای مجازی را نباید فراموش کنیم. زیرا یکی از خصوصیات این فضا هدررفتن و بینظمی در زمان است و به دلیل آنکه هر لحظه در اختیار ماست، میتواند از سر کنجکاوی یا به هر دلیل دیگری نظم زندگی ما را بهم بزند.
امکان «دسترسی راحت و منظم به اطلاعات»، «پردازش و انتخاب دقیق نیازمندیها»، «انتقال سریع و فراگیر آگاهیها»، «تبلیغ موثر و مکرر ارزشها»، و فواید فراوان دیگر در فضای مجازی، وظایف مؤمنان را در زمینه ی دعوت به حق و ترویج حقپرستی بسیار زیادتر کرده است. پیامهای مظلوم انقلاب مقتدر ما منتظر جهانی شدن هستند؛ باید جهان تشنه ی دریافت پیامهای انقلاب و اسلام ناب را دریافت.
در این میان، آنچه موجب تأسف فراوان است، تأمین نشدن زیرساختها و به سرانجام نرسیدن شبکه ی ملی فضای مجازی است که در حد یک فاجعه ی تأسفآور است. باید به حال و فرجام جامعهای که برای ایجاد زیرساختهای مناسب و امن در فضای مجازی تلاش و اقدام فوری نمیکند گریست. نداشتن شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات مانند این است که صدا و سیما و مخابرات کشور را از دیگران و احیاناً دشمنان قرض بگیریم و به آنان وابسته باشیم. مثلاً در زمان جنگ، به دشمن خود بگوییم بخشی از مخابرات و برنامههای تلویزیون خود را برای استفاده ی ما اختصاص دهید.
انقلاب اسلامی از ابتدا با قدرت نرم به پیروزی رسیده و تداوم پیدا کرده است، و سختافزار اینترنت به سهولت میتواند در خدمت نرمافزار انقلاب اسلامی ما قرار گیرد. حتی بیش از آنکه بتواند در خدمت ضد انقلاب قرار بگیرد، ذاتاً برای ما بیشتر میتواند مفید واقع شود.1
1. سایت بیان معنوی
جناب آقای روحانی، رئیس جمهور محترم!
برای بسیاری از مردم سئوال شده است که شما که به خوبی از اهمیت و جایگاه وزارت علوم آگاه هستید چرا بر نحوه ی انتخاب وزرای پیشنهادی خود همچنان اصرار می ورزید؟ اگر مدعی هستید که طرفدار هیچ جناحی نیستید پس چرا با وجود اینکه می دانید احتمال رأی نیاوردن گزینه های پیشنهادی وجود دارد، همواره آنان را از جناح یکسانی انتخاب کرده اید و اعلام هم نموده اید که قرار است همین روند را ادامه دهید؟!
چرا در حالی که از تعامل و تسامح سخن می گویید، خودتان حاضر نشده اید تاکنون در این قضیه تعامل لازم را با نمایندگان مجلس داشته باشید؟ مگر نه اینکه فتنه ی 88 یکی از خطوط قرمز نظام است، پس بر چه اساسی روی عملکرد نادرست خود، یعنی انتخاب وزیر علوم از بین آنان که در فتنه نقش داشته اند، همچنان ایستاده اید و در مقابل از مجلس و مجلسیان انتظار دارید که از منطق صحیح خود مبنی بر عدم رأی اعتماد به وزیر علوم از بین این قشر، دست بردارند؟! مگر در کشور ما کم هستند و یا حتی وجود ندارد نیروی متعهد، انقلابی و متخصصی که از اهالی فتنه هم نباشد که شما به عنوان وزیر به مجلس معرفی کنید؟!
شما که خودتان از ولایت مداری سخن می گویید، چرا در این قضیه فتنه را به عنوان خط قرمز در نظر نمی گیرید؟ مگر نه اینکه رهبر معظم انقلاب به روشنی فتنه را از خطوط قرمز نظام برشمرده اند و مگر نه اینکه ایشان بارها از مسئولین خواسته اند که از نیروهای انقلابی و مؤمن استفاده کنند؟!
شما اگر واقعاً از توبه و برگشت فتنه گران مطمئن هستید، می توانید آن ها را در سِمَت هایی پایین تر از وزیر به کار گیرید؛ به راستی چه لزومی دارد که تا این حد بر موضع خود پافشاری کنید؟! و با این کار رابطه ی خود با نمایندگان را دچار مخاطره نمایید و در مقابل از ایشان توقع داشته باشید که بدون چون و چرا نظر شما را بپذیرند و یا به اجبار به آن تن دهند.
لطفاً به آنچه دیگران را به آن فرا می خوانید یعنی تلاش برای برقراری تعامل، پایبند باشید و اجازه ندهید وزارت علوم و دانشگاهها به محافلی برای سیاست بازی و تعصبات حزبی تبدیل شود.
امروزه شاهد هستیم که بسیاری از دختران و حتی مادران ما به دنبال این هستند که هر طور شده دوش به دوش مردان و یا فعال تر از آنان در میدان کار حضور یابند؛ آن هم کار در بیرون از خانه.
از برخی از مشاغل کاملاً مردانه و یا خارج از شأن خانم ها که بگذریم، این روزها دغدغه ی بسیاری از زنان و دختران ما ادامه ی تحصیل و متعاقب آن کار کردن است؛ اما به چه قیمتی؟ با این روند بسیاری از دختران، موقعیت های مناسب برای ازدواج را از دست می دهند و چه بسا در آینده از عملکرد خود پشیمان باشند و همچنین بسیاری از مادران بهترین وقت و فرصت تربیت فرزندانشان را به کار کردن اختصاص می دهند و وقتی متوجه آسیب های تربیتی فرزاندانشان می شوند، برای جبران آن خیلی دیر شده است.
یکی از دلایل عمده ای که برخی از زنان ما برای شاغل شدن بیان می کنند، تکراری شدن زندگی روزمره خانوادگی و سرگرم شدن آنان در محیط کار است؛ غافل از اینکه بعد از یک سال و یا حتی تنها چند ماه از شاغل شدن، خودِ کار، همکاران و حتی در مواردی ارباب رجوع نیز تکراری می شوند و باز هم نتیجه ی مطلوب و آرامشی که به دنبال آن هستند عایدشان نمی شود. مگر یک محیط کار تا چه اندازه می تواند تنوع داشته باشد؟! و یا در یک محیط فرضاً اداری تا چه میزان جای پیشرفت وجود دارد؟ گاهی اوقات شاید مدتها طول بکشد تا ارتقای شغلی حاصل شود. علاوه بر آن مگر از میان شاغلین در یک اداره چند نفر می توانند، ارتقای شعلی را کسب کنند؟ هرچند که همان نیز بعد از مدتی یکنواخت می شود. در کارهای آزاد نیز که غالباً تا این اندازه هم امکان ارتقا وجود ندارد.
البته این مسئله ی عجیبی نیست. بسیاری از ما این روزها به هر دری می زنیم تا به آرامش دست یابیم. خرید وسایل نو و مدرنیته، حضور در محیط کار، تجمل گرایی و سرگرم شدن با انواع فیلم ها و سرگرمی هایی که ارمغان مدرنیته است... همه و همه برای خروج از روزمرگی است. اما آیا به راستی روح نهایت طلب و کمال گرای آدمی با این اعمال راضی می شود؟ اگر اینگونه است چرا بعد از انجام بسیاری از این کارها، مجدد به دنبال کار جدید و سرگرمی دیگری هستیم؟
کاش آن دسته از مادران و زنان ما که مشکل مالی ندارند و تنها به دلیل سرگرمی و خروج از یکنواختی و یا استقلال مالی به دنبال کار هستند، می دانستند که در محیط های کاری نیز خبری نیست! بدون شک اگر قرار بود آرامشی را که به دنبال آن می گردند در محیط کار پیدا کنند خداوند متعال کار کردن را برای زن نیز واجب می کرد و دیگر تنها مردان موظف به پرداخت نفقه نبودند. کاش به جای چشم و هم چشمی و سرگرم شدن به آنچه که مطابق فطرتشان نیست، به خداوند متعال و طریقی که برای آرامش آنان توصیه کرده، اعتماد کنند و تمام همتشان را به کار گیرند تا مهم ترین وظایفشان یعنی شوهرداری و تربیت فرزند را به بهترین نحو ممکن انجام دهند. به راستی همسر یا مادر نمونه شدن آن هم از نوع خداپسندانه، زمان و تلاشی مضاعف می خواهد که متأسفانه امروز اکثر زنان ما از آن غافل اند. - و البته اگر زنی بتواند هم کانون خانواده را گرم نگه دارد و هم حضوری فعال و عفیف در محیط های کاری مناسب داشته باشد جای تحسین است؛ ولیکن اکثراً مادران و زنان ما خانواده را قربانی کار می کنند و محیط های کاری نیز عاری از گناه نیست. -
این انقلاب با اباعبدالله الحسین(ع) شکل گرفت و به اوج رسید/ مردم هشیار ما هیچوقت «حسین زمان» و «یزید زمان» را فراموش نمیکنند ما آن زمان نوجوان بودیم و یادمان هست که وقتی در نوحهها و دستههای عزاداری «مرگ بر یزید و شمر و عمر سعد» میگفتند همه با الحان و همه با تعابیری بود که معلوم بود مردم، یزید زمان خود را شناختهاند. کمکم طاغوتیها میآمدند و جلوی دستههای عزاداری را میگرفتند، جلوی ذاکران و روضهخوانها را میگرفتند و میگفتند: «شما طوری مرگ بر یزید میگویید، طوری زنده باد حسین، میگویید که منظورتان کاملاً معلوم است! معلوم است که دنبال حسینِ زمانتان حضرت روحالله هستید و دنبال مرگ یزید زمان یعنی طاغوت هستید.»
حتی اگر عاشورای امسال مصادف با 13 آبان نبود، باید در نوحههایمان «مرگ بر آمریکا» میگفتیم دوستان اهلبیت(ع)، مریدان اباعبدالله الحسین(ع)، امروز عاشورایی است که اگر 13 آبان هم نبود ما در نوحههایمان باید «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر استکبار» میگفتیم. چون استکبار خبیث فهمیده است که باید جلوی ما را به شیوه یزید و شمر بگیرد. دانسته است که باید همانطور که حسینِ فاطمه(ع) را محاصره کردند و سر از بدن جدا کردند و اهلبیتش را به اسارت بردند، به همان شیوه بیاید و مؤمنین منطقه اعم از شیعه و سنی را سر از بدن جدا کند تا شاید بتواند این مقاومت را کنترل کند. ولی دیگر ما 72 تن نیستیم، ما 72 میلیون هم نیستیم، ما و سایر حسینیهایی که در این منطقه اهل مقاومت هستند، بسیار بیش از این هستیم. ما امسال در عاشورا چطور مرگ بر استکبار را فراموش کنیم؟ در حالی که اینهمه در راه محبت اباعبدالله الحسین(ع) سرها از بدنها جدا شده است. هزاران کودک فقط به دلیل اینکه عشقی به اباعبدالله الحسین(ع) در دل دارند توسط تروریستهای خونآشام که ایادیِ دست مستکبران و ظالمان هستند، سر از بدنشان جدا شده است.
ما امروز هنگام «یا حسین» گفتن استکبار را فراموش کنیم؟ امروز اگر 13 آبان هم نبود در عاشورای ما استکبارستیزی موج میزد. امروز دیگر عاشورای ما علنی شده است؛ در میان جوانان جهان اسلام و حتی جوانان غیرمسلمان. مانند آن مسیحیای که در سوریه در مقابل تروریستها ایستاده است و از حرم حضرت زینب(س) دفاع میکند و میگوید: من به این بانوی دو عالم، خواهر حسین(ع) ارادت دارم. حتی اهل سنت آمدهاند و دارند با اسلحه از کربلا محافظت میکنند و میگویند: حسین(ع) پسر پیغمبرِ ماست. ما اگر در عاشورا بودیم از حسین(ع) طرفداری میکردیم. اهل سنت هم در مقابل تروریستها ایستادهاند.
ببینید این بدبختها، این استکبار جهانی که در حال اضمحلال و نابودی است به چه فلاکتی کشیده شده است؛ از تروریستهایی حمایت میکند که امروز خودش هم دیگر رویش نمیشود به صورت علنی از آنها حمایت کند. لذا پنهانی حمایت میکند، و رذیلانه و منافقانه جنایت میکنند. خدایا به حق اباعبدالله الحسین(ع) و به حق مظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) الساعه همه مظلومین منطقه بلکه همه مظلومان جهان را از شرّ استکبار و در رأس آن، دولت خبیث آمریکا و دولتمردان نامرد آمریکا، خلاصی عنایت بفرما.
به دولتمردان خودمان عرض میکنم: اباعبدالله(ع) وقتی با عمر سعد گفتگو کرد از موضع قدرت و عزت گفتگو کردامروز ما استکبار را فراموش کنیم؟! در حالی که امسال بیش از هر سال دیگری، وضعیت را برای ما عاشوراییتر کردهاند. بنده به عنوان یک خادم کوچک مکتب اباعبدالله الحسین(ع) به دولتمردان خودمان عرض میکنم؛ اباعبدالله(ع) وقتی با عمر سعد گفتگو میکرد، از موضع قدرت و عزت با او گفتگو کرد، فرمود: عمر سعد! چرا خودت را بیچاره میکنی؟ تو حتی باید بیایی به ما یاری کنی. در چهر? حسین(ع) هیچ انکساری در مقابل عمر سعد نشان داده نشد. در حالی که عمر سعد 30هزار لشکر آورده بود ولی اباعبدالله الحسین(ع) تنها چند نفر سرباز داشت؛ منجمله علی اصغر و قاسم بن الحسن(ع). اما حسین(ع) باقدرت سخن میگفت. (فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع وَیْلَکَ یَا ابْنَ سَعْدٍ أَ مَا تَتَّقِی اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ مَعَادُکَ أَ تُقَاتِلُنِی وَ أَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ ذَرْ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعِی فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَکَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ أَخَافُ أَنْ یُهْدَمَ دَارِی فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَنَا أَبْنِیهَا لَکَ فَقَالَ أَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَ ضَیْعَتِی فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَنَا أُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْهَا مِنْ مَالِی بِالْحِجَاز....؛ بحار/44/388)
مبادا دولتمردان ما با یک دولت ضعیف و خبیث مثل آمریکا، ضعیف برخورد کنندامروز استکبار در حال اضمحلال است، مبادا دولتمردان ما با یک دولت ضعیف و زبون و خبیث مثل آمریکا، ضعیف برخورد کنند. شما وظیف? عاشوراییتان است که از اباعبدالله الحسین(ع) یاد بگیرد و با دشمنی که در حال مرگ است، محکم سخن بگویید. حتی در روابط دیپلماسی با آمریکا، با این موجودات نجس که خون شهیدان منطقه از دندانهای خونخوار اینها میچکد، دست ندهید و به آنها بگویید: «ما حتی اگر با حامیان تروریستهای آدمخوار، گفتگو کنیم، اما حاضر نیستیم با آنها کنار بیاییم» و الا ننگ ابدی در تاریخ بر پیشانی هر کسی که نسبت به یزیدیان زمان با مدارا سخن بگوید، خواهد نشست.
باید به تیم مذاکرهکننده ما حقوق مضاعف داده شود، چون دارند با وحشیهای دنیا مذاکره میکنند وقتی دولت، کسی را به یک منطقه بد آب و هوا مأمور میکند یا به یک کار دشوار مأمور میکند، باید به او حقوق مضاعف بدهد. ما در همین روز اعلام میکنیم: به مذاکرهکنندگانی که نمایندگان این سرزمین قدرتمند و عزتمند هستند، باید حقوق مضاعف پرداخت شود، به دلیل اینکه اینها دارند با وحشیهای دنیا مذاکره میکنند.
این گفتگوها با نمایندگان صهیونیسم بین الملل، آخرین اتمام حجت است/ ایران اسلامی تا انتقام خون تکتک مظلومان منطقه را نگیرد، از پای نخواهد نشستاگر این وحشیهای دنیا به سر عقل نیایند، ما حتماً همه آنها را به دست خود و سربازانی که در منطقه داریم، نابود خواهیم کرد. آمریکاییهای خبیث، فکر نکنند که میتوانند از این گفتگوها برای خودشان قبا و ردا و آبرویی تهیه کنند. مظلومان منطقه بدانند، این گفتگوی ما با دولتمردان خبیث آمریکا، با نمایندگان صهیونیسم بین الملل، آخرین اتمام حجت است و ابالفضلها، عَلمدارها، علی اکبرها در حدّ و شأن شیعیان اباعبدالله الحسین(ع) و مریدان پیغمبر اکرم(ص) منتظر فرمان عاشورایی هستند، تا همه آنان را به نابودی بسپارند. مظلومان منطقه بدانند؛ ایران اسلامی تا انتقام خون تکتک مظلومان منطقه را نگیرد، از پای نخواهد نشست.سخن دردمندانه و سوگمندانه و قهرمانانه و عزتمندانه من، امروز در میان جمع عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) با مردم منطقه است. مردمانی که دیدهاند فرزندانشان چگونه به دست تروریستها قتل عام شدهاند. مردمانی که فریب نیرنگهای استکبار را نمیخورند. ایران اسلامی به همان دلیلی که حسین(ع) را فراموش نکرده است، هیچیک از شما مظلومان را فراموش نخواهد کرد. ایران اسلامی به همان دلیل که عزادار اباعبدالله الحسین(ع) است و بعد از 1400 سال پرشورتر از قبل، به دنبال انتقام خون حسین(ع) است و انتقام خون حسین(ع) را چیزی جز ریشهکن کردن ظلم در عالم نمیداند، شما را فراموش نخواهد کرد.این گفتگویی که بین نمایندگان ما و دُوَل استکباری و دولتمردان خونآشام اتفاق افتاده است، برای نجات عالم است و فرجام این گفتگوها چیزی جز رسوایی بیشتر استکبار جهانی نخواهد بود. و ما مثل همیشه در کنار مظلومان عالم و مظلومان منطقه، میدانیم که این گفتگوها در سرنگون کردن استکبار هیچ نقشی ندارد و در نهایت جهاد عزتمندانه، غریبانه، مظلومان و مستقلانه مردم منطقه است که استکبار جهانی را نابود خواهد کرد.
دولتمردان ما از غیرت عباس(ع) فاصله نگیرند تا نامی از آنها در تاریخ بمانددولتمردان ما ابالفضل العباس(ع) را فراموش نکنند. مردم سرزمین ما؛ زرتشتیها، مسیحیها، آشوریها همه مرید ابالفضل العباس(ع) هستند. وقتی میخواهند نذری بدهند میگویند: روز تاسوعا برای قمر بنیهاشم(ع) غیرتمند کربلا، نذری میدهیم. وقتی شمر در روز تاسوعا برای ابالفضل العباس(ع) اماننامه آورد، عباس بن علی(ع) اول نمیخواست با شمر مواجه شود، ولی او مدام، عباس(ع) را صدا میزد. اباعبدالله الحسین(ع) فرمود: عباسم، میدانم آن فرد ملعون است، ولی برو به گفتگوی با او بپرداز! یعنی عباسم من تو را قبولت دارم، میدانم که تو روی خوش به دشمن نشان نخواهی داد، اما برو تا اتمام حجّت بشود. و ابالفضل العباس(ع) رفت.شمر ملعون با یک صدایی که سعی میکرد مهربانانه باشد، به سوی عباس(ع) دست دراز کرد و گفت: یک نسبت فامیلی بین ما هست، من حاضرم برای تو اماننامه بیاورم. تو به سمت ما بیا و اینجا خودت را به کشتن نده! ابالفضل العباس(ع) در یک جمله کوتاه، چند بار از کلمه لعن استفاده کردند و به شمر فرمودند: «تو آدمِ ملعون میخواهی برای آن ملعون از من پیمان بگیری؟ میخواهی به من امان بدهی که من با ملعونین همکاری کنم؟» عباس(ع) چنان جواب دندانشکنی به او داد که شمر وقتی به خیام خودشان برگشت، گفت: با وجودِ این عباسی که من دیدم، باید برای خیمهها نگهبان بگذارید. به شمر گفتند: اینها تعدادشان چیزی نیست. گفت: من عباس را میشناسم.(وَ أَقْبَلَ شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ لَعَنَهُ اللَّهُ فَنَادَى أَیْنَ بَنُو أُخْتِی عَبْدُ اللَّهِ وَ جَعْفَرٌ وَ الْعَبَّاسُ وَ عُثْمَانُ فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَجِیبُوهُ وَ إِنْ کَانَ فَاسِقاً فَإِنَّهُ بَعْضُ أَخْوَالِکُمْ فَقَالُوا لَهُ مَا شَأْنُکَ؟ فَقَالَ یَا بَنِی أُخْتِی أَنْتُمْ آمِنُونَ فَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ مَعَ أَخِیکُمُ الْحُسَیْنِ ع وَ الْزَمُوا طَاعَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یَزِیدَ قَالَ فَنَادَاهُ الْعَبَّاسُ بْنُ عَلِیٍّ ع: تَبَّتْ یَدَاکَ وَ لُعِنَ مَا جِئْتَ بِهِ مِنْ أَمَانِکَ یَا عَدُوَّ اللَّهِ أَ تَأْمُرُنَا أَنْ نَتْرُکَ أَخَانَا وَ سَیِّدَنَا الْحُسَیْنَ بْنَ فَاطِمَةَ ع وَ نَدْخُلَ فِی طَاعَةِ اللُّعَنَاءِ وَ أَوْلَادِ اللُّعَنَاءِ قَالَ فَرَجَعَ الشِّمْرُ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى عَسْکَرِهِ مُغْضَباً...؛ لهوف/88)
ای خدا تو شاهد باش، این ملت آنچنان حسینی عمل کرد که اسرائیل خونآشام برای حفظ بقای خودش مجبور است دور خودش حصار بکشد، مجبور است داخل شهرهای خودش هم نگهبان بگذارد و انشاءالله آنقدر ابالفضلی عمل خواهیم کرد و آنقدر ابالفضلی ادامه خواهیم داد تا آنها را نابود کنیم. دولتمردان ما غیرت عباس بن علی(ع) را فراموش نکنند و از این غیرت فاصله نگیرند تا نامی از آنها در تاریخ بماند که فراموش نخواهند کرد.
مردم مؤمن، مردم عزادار، آیا قیام اباعبدالله الحسین(ع) یک قیام غیرعقلانی بود؟ آیا قیام اباعبدالله الحسین(ع) یک قیام احساساتی بود؟ آیا عاشورا مظهر عشقِ بدون عقل است که بعضیها یاوهسرایی کنند و بگویند: «بعد از عاشورا، بقیه امامان ما با محاسبات عقلی رفتار کردند!» یعنی حسین(ع) با محاسبات عقلی رفتار نکرد! آیا این عقلانی نبود که حسین(ع) از خانه خود خارج شد و فرمود: وقتی میخواهند مرا در خانه سر از بدن جدا کنند، پس بهتر است به میدان بروم و با حماسه به شهادت برسم؟ آیا راه دیگری جز انتخاب شهادت برای حسین(ع) گذاشته بودند؟ که حسین(ع) آن راه عقلانی را نرفته باشد و بنا بر عشق خود به پروردگار فقط شهادت را انتخاب کرده باشد؟ که بعضیها یاوهسرایانه، امروز بعد از 1400 سال و بعد از روشن شدن حق به روشنایی آفتاب، باز هم میگویند: رفتار حسین(ع) عاقلانه نبود!
معلوم است که اباعبدالله الحسین(ع) عاقلانه رفتار کرد. وقتی سکینه دردانه آمد و صدا زد: میشود قبل از رفتن به میدان، ما را به حرم جدّمان برگردانی و بعد به میدان بروی؟ (فَقَالَتْ: یَا أَبَهْ رُدَّنَا إِلَى حَرَمِ جَدِّنَا؛ بحارالانوار/45/47) امام حسین(ع) در پاسخ دخترش نفرمود که «من عاشق خدا هستم، من میخواهم در این راه به شهادت برسم، هیچ راه دیگری را انتخاب نمیکنم.» این معنای عشق نیست که برخی از نفهمها تفسیر میکنند. در حالی که امام حسین(ع) کاملاً عقلانی و عزتمندانه عمل کرد.
امام حسین(ع) یک پاسخ عقلانی و منطقی به دخترش داد و فرمود: «اگر دشمن میگذاشت اصلاً ما آواره نمیشدیم. (فَقَالَ هَیْهَاتَ لَوْ تُرِکَ الْقَطَا لَنَام؛ همان) یعنی دخترک من، اصلاً راه دیگری جز این برای ما وجود نداشت. و بعد هم قلب سوزان خودش را به دخترش هدیه کرد و -میتوان گفت که- در همان وداعِ جانسوز با دخترک نازنینش جان از بدن حسین(ع) مفارقت کرد.
این در واقع همان سخن عقلانیای است که آقای سید حسن نصرالله، قهرمان عرب، چندی پیش بر زبان جاری کردند و عاشورایی عمل کردند و اخیراً در این چند روز گذشته، دوباره فرمودند که ما وقتی میبینیم که دشمنانی دارند میآیند و میخواهند ما را به خاک و خون بکشند، به خانه دشمن میرویم و با او مبارزه میکنیم، به سوریه میرویم و با تروریستهایی که نماینده استکبار جهانی هستند، مبارزه میکنیم و این بهتر از آن است که بیایند و ما اینجا تسلیم آنها بشویم تا مثل چهارپا سر ما را از بدن جدا کنند. (25مرداد92 و 11آبان93)
این یک برخورد عقلانی و عزتمندانه و عاشقانه است. کسانی که شعور این را ندارند که بفهمند عقل و عشق در کربلا در هم آمیخته بود، به عقلانیت اباعبدالله الحسین(ع) توهین نکنند. به عقلانیت این ملت توهین نکنند. دولتمردان به توهینکنندگان به این ملت و به توهینکنندگان اباعبدالله الحسین(ع) میدان ندهد.
عقل به ما میگوید ....
عقل به ما میگوید که در مقابل منافع استکبار بایستیم.
عقل به ما میگوید اگر ذرهای عقبنشینی کنید، ذلیل خواهید شد.
عقل به ما میگوید اگر فتنهگران 88 نبودند، دشمن اینقدر جرأت و جسارت پیدا نمیکرد که ما را محاصره اقتصادی کند.
عقل به ما میگوید اگر دشمن، ما را محاصره اقتصادی کرده است و اگر فشار میآورد، به بعضی از انسانهای ضعیف سیاسی در این کشور چشم دوخته است.
عقل به ما میگوید اگر عناصر سیاسی ضعیف در این کشور نابود شوند، استکبار در مقابل ما زانو خواهد زد.
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید این دشمن خونخوار، تا مشت محکم بر دهانش کوبیده نشود و خون از سر و رویش نبارد، دست از ظلم بر نخواهد داشت.
عقل به ما میگوید اسرائیل خونآشام تا قدرت ما را نبیند، دست از قتلعام مردم منطقه برنخواهد داشت.
کسی که عقل ندارد، حق تنفس در فضای سیاسی عاقلانه این کشور را ندارد.
عقل به ما میگوید «هیهات منا الذله»
عقل به ما میگوید اگر منافع دنیایی خودتان را میخواهید، مقابل استکبار، محکم بایستید.
عقل به ما میگوید: ما دشمن داریم.
عقل به ما میگوید: دشمنان ما خباثت خود را بیشتر کردهاند.
عقل به ما میگوید: اگر در مقابل این دشمن زورگو و مستکبر ذرهای کوتاه بیایید - به قول حضرت آیت الله بهجت(ره)- باید تا نوکری مطلقِ آنها عقبنشینی کنید.(زمزم عرفان؛ ص291)
عقل به ما میگوید: اگر از منافع کوتاهمدت به مقدار کوتاهمدت، بگذرید، میتوانید به منافع پایدار برسید.
عقل به ما میگوید: جامعه ما قدرت مقاومت در مقابل محاصرههای غرب را دارد.
20سال پیش عقل میگفت: «ما قدرت اول منطقه خواهیم شد» و امروز میگوید: اگر پای رکاب حسین(ع) باشیم، در آینده نزدیک قدرت اول جهان خواهیم شدسی سال پیش هم عقل به ما میگفت که «ما منطقه را خواهیم گرفت» ولی خیلیها باور نمیکردند و آنها الان باید از شرم، سر خود را بلند نکنند.
بیست سال پیش هم عقل به ما میگفت که «ما قدرت اول منطقه خواهیم شد» و امروز شدهایم. و عقل به ما میگوید: ما اگر پای رکاب حسین(ع) باشیم، در آینده نزدیک، به کوری چشم آمریکا، قدرت اول جهان خواهیم شد.
عقل میگوید: برای حسین(ع) اشک بریزیم.
عقل میگوید: کسی که برای حسین(ع) اشک نریزد، آدم نیست، آهن است.
عقل میگوید: کسی که فریاد «یا حسین» سر ندهد، بیروح است و قساوت قلب دارد.
عقل میگوید: برای مظلومینِ سرجدایی که به عشق حسین(ع) سر از بدنشان جدا میشود، باید اشک ریخت.
عقل میگوید: باید مقاومت کرد.
عقل میگوید: عباس! کنار نهر علقمه برخیز، خیمهها منتظر تو هستند. چشم بچهها به توست.
عقل میگوید: همه امید حسین(ع) عباس بود. لذا وقتی عباس به زمین افتاد: فریاد زد الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی....الا لعنت الله علی القوم الظالمین...1
1. سخنرانی استاد پناهیان در عاشورای حسینی مصادف با 13 آبان
کاش امسال لبیک یا حسین را گفته باشیم آن هم صادقانه و عاشقانه
و کاش اماممان حسین (علیه السلام)، برای همیشه ما را خریده باشد ...
روز گذشته، آقای دکتر روحانی باز هم از استیضاح و برکناری وزیر علوم توسط نمایندگان مجلس گلایه کردند...
یک نفر نیست بگوید آقای رئیس جمهور شما خودتان که از خیلی های دیگر بیشتر می دانید که روند استیضاح و برکناری وزیر علوم کاملاً قانونی و منطقی بوده است؛ پس چرا این همه گلایه!
نمایندگان مجلس اگر بر عملکرد وزرا نظارت نداشته باشند و آنان را به خاطر اشتباهاتشان استیضاح نکنند جای بسی تعجب است. وزیر علومی که دلایل اولین استیضاحش به شرح زیر بوده است:
1- عدم پذیرش و سرگردانی پذیرفتهشدگان قانونی بورسیههای تحصیلات تکمیلی و متأسفانه ارائه مجوز پذیرش افراد ردّ صلاحیت شده در این دورهها علیرغم تأکید مراجع ذیصلاح و قانونی در کشور و بازگرداندن برخی از اساتید اخراجشده توسط هیأتهای رسیدگی به تخلفات یا مراجع ذیربط دانشگاهی
2- اعزام گروههای سیاسی بعضاً دارای سوابق تندروی در قالب کارشناسان، ارزیابی عملکرد رؤسای دانشگاهها که زمینه ایجاد تنش را در دانشگاهها فراهم نموده و تغییر شیوه انتخاب رؤسای دانشگاهها برخلاف رویههای جاری شورایعالی انقلاب فرهنگی برخلاف دستور صریح ریاست محترم جمهوری
3- منصوب نمودن عناصر دارای سابقه مشخص در فتنه 88 در مسئولیتهای مهم ستادی وزارتخانه و عزل اشخاص عالم، متعهد و مدیر از برخی دانشگاهها و نصب افراد دارای سوابق تند و افراطی به ویژه در مدیریتهای میانی دانشگاهها
4- عدم مواجه درست با تحرکات سیاسی ضد انقلاب و ضد نظام برخی عناصر فعال در دانشگاهها و میدان دادن به برخی نشریات دارای رویکرد ضددینی و گرایشات شدیداً قومی و تجزیهطلبانه در محیطهای دانشگاهی و احیای برخی تشکلهای افراطی و آشوبطلب.
و بعد از آن نیز رویه ی خود را اصلاح نکرده است، که این همه حمایت و سنگ به سینه زدن نمی خواهد.
متأسفانه مشاهده برخی از قراین نشان می دهد که جناب آقای روحانی، مبحث انتقادپذیری را که مطرح کرده اند، بیشتر برای دیگران است و خودشان را خیلی ملزم به رعایت آن نمی دانند؛ ظاهراً قانون مداری هم هر از چندگاهی از جانب ایشان شامل این تبصره می شود؛ ظاهراً وقتی آقای رئیس جمهور موفق نمی شوند مسئله ی دلخواهشان را عملی کنند، به جای انتقادپذیری و تبعیت قانون -البته با طیب خاطر- تا مدت ها، شروع به نقد یا تخریب منتقادانشان می کنند، آن هم در جمع اساتید دانشگاه - شاید هم دیگران و یا حتی اساتید مخالف خودشان را باسواد و لایق شنیدن گلایه هایشان نمی دانند!-
کاش بعد از این مدت به جای گلایه کردن، وزیر علومی متعهد و متخصص به مجلس معرفی می کردند تا اشتباهات آقای فرجی دانا را جبران کند نه اینکه همچنان بر طبل حمایت های بی دریغ شان از ایشان بکوبند.
از همه ی اینها که بگذریم جای حیرت است که چرا آقای روحانی افرادی را به مجلس معرفی میکنند که یا لازم است همانند حر بخشیده شوند و یا مانند ابوسفیان بعد از انواع فتنه ها کسی با آنان کاری نداشته باشد! با وجود اینکه در کشور ما حبیب مظاهرها فراوانند؛ - هر چند که قیاسشان نیز معمولاً درست نیست و مشخص هم نیست که افرادی که معرفی می شوند واقعاً توبه کرده اند.-
دو روز پیش خداوند متعال عنایت کرد و زائر امام هشتم بودیم. خدا را هزاران مرتبه شکر که باز میهمان بهشت امام رضا(علیه السلام) شدیم. از حال و هوا و صفای حرم که هر چه بگوییم کم است. اما راستش دلمان از هوای بیرون حرم خیلی گرفت؛
کاش همه ی ساکنین شهر مشهد می دانستند در جوار امام هشتم بودن علاوه بر توفیق بودنش, مسئولیتی هم بر دوش آنان گذاشته است. هر چه با خودمان کلنجار رفتیم هضم این مسئله برای مان دشوار بود که برخی از زنان و دختران مشهدی با وجود اینکه می دانند حجاب مورد قبول حضرت چگونه حجابی است، در کمال بی تفاوتی و خونسردی و شاید هم با افتخار، در کوچه و خیابان های این شهر، به جلوه گری می پردازند و به جای اینکه الگوی دیگر بانوان کشور در حجاب و پوشش باشند در بدحجابی با آنان به رقابت پرداخنه اند! واقعاً جای تأسف است که عده ای وقتی از حرم بیرون می آیند، چادرشان جمع می شود و دوباره لباس های تنگ و آرایش های زننده شان جلب توجه می کند؛ گویی نمی دانند که حضرت در همه ی عالم حضور دارند و همگان را می بینند؛ شهر مقدس مشهد که دیگر جای خود را دارد.
البته همه چیز به حجاب ختم نشد؛ گران فروشی یا کم فروشی بعضی از مغازه داران نیز حیرت آور و غیرقابل باور بود؛ در مطب برخی از پزشکان نیز آثار رأفت و عطوفت امام هشتم به چشم نمی خورد؛ از افزایش روزافزون ویزیت ها و هزینه ی عمل های جراحی بگیرید تا صف های طولانی بیمارانی که از شهرهای دور و نزدیک باید مدت ها انتظار بکشند تا نوبتشان شود و بلأخره خانم یا آقای دکتر - که اغلب تنها یک شیفت کاری دارند- از راه برسد و افتخار معالجه ی ایشان را بدهد؛ دیش های ماهواره هم که در برخی از پشت بام ها دیده می شد ...
و انسان می ماند که چرا وضعیت اینچنین است؟ آن هم در شهر امام رضا (ع). و چرا تنها محدوده ای که آن را با نام حرم می شناسیم رنگ و بوی بهشت را دارد؛ چرا عده ای اصرار دارند معنویت را تنها در حرم بیابند و همت نمی کنند که حال و هوای معنوی و ملکوتی حرم را در گوشه گوشه ی شهر مشهد منتشر کنند!؟ براستی چه کسی باید پاسخگو باشد؟ آنان که فراموش کرده اند مهم تر از محبت معصومین، اطاعت از ایشان است و حیف است که زندگی دو روزه ی دنیای شان سبکی مورد رضایت امام مهربانی ها نداشته باشد؛ یا برخی از مسئولینی که مانند اکثریت مردم کنونی جامعه ی ما نسبت به امر به معروف و نهی از منکر بی تفاوت شده اند؛ یا ...
از همه ی اینها که بگذریم یک مسئله خیلی ذهن انسان را مشغول می کند و با یادآوری اش غم عظیمی بر دل می نشیند و آن این است که نکند امام رئوفمان در جمع خیل زائرین و مجاورینش غریب و تنها باشد؛ نکند ما نیز امام را تنها برای رفع حوائجمان بخواهیم...