سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منتظر المهدی(علیه السلام)
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93 اسفند 27 توسط منتظر | نظر

 

سخنان آیت الله جاودان در مورد آغاز سال جدید:

 امسال بر شیعیان امتحان هست .

از روز اول سال فاطمیه هست ؛؛ حتی نگید عید [یا عیدتون مبارک … میتونیم بگیم سال خوبی داشته باشید ]

عیبی نداره بروید دیدن هم صله رحم هست ؛؛ ولی مثلا تخمه که نشانه شادی هست نشکونید ؛؛ یا شیرینی نخورید یا همون لباس سیاهتون تنتون باشه

ایشون فرمودن: سالهای خیلی دور ؛؛ نوروز با محرم یکی شده بود ….. مردم رعایت نکردن و سی سال راه کربلا بسته شد …… زیارت امام حسین که بسیار برکت داره مردم ازش محروم شدن….

پارسال هم گفتن مردم یکی از شهرها دچار افت شدن ؛؛ علامه حسن زاده فرموده بودند. ؛؛ چون برای محرم کم گذاشتن ؛؛ مواظب باشید برای فاطمیه کم نزارید.1


1. سایت راه بیداری(تشکل مردمی احیای امر به معروف و نهی از منکر)

 




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 93 اسفند 24 توسط منتظر | نظر بدهید

به نام خداوند منّان که بناست با عنایتش، مبلّغ و مجری احکام دینش در ایران و جهان باشیم...

به نیابت از همه شهدای فداکار و با اخلاص سرزمین عزیزمان، ایران...

به همراه پدران و مادرانی که داوطلبانه و برای اسلام، جوانانشان را راهی جبهه های نبرد علیه باطل کردند...

به نمایندگی از تمام آنان که دلشان با نظام است و عزت و سربلندی ایران و ایرانی را آرزو می کنند...
به حمایت از تمامی مسئولان و مردم دلسوز و متعهدی که با زحمات بی دریغ خود پیشرفت کنونی کشورمان را رقم زده اند- از خداوند متعال می خواهیم که شما نیز جزو این دسته باشید-...

در این ایام از مذاکرات، این نگرانی رهبر فرزانه و عزیزمان را بسیار جدی بگیرید و سرلوحه خود در تمامی مراحل مذاکرات قرار دهید که:

"تیم هسته ای که رئیس جمهور محترم انتخاب کرده انصافاً خوب، امین، مورد قبول و دلسوزند و در حال کار و تلاشند اما با وجود این برادرانِ خوب، من نگرانم، چون طرف مقابل حیله گر و اهل خدعه و نیرنگ است و از پشت خنجر می‌زند...برخی فکر می‌کنند آمریکا با این قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی، احتیاجی به نیرنگ و موذیگری ندارد اما برخلاف این تصور، آمریکایی ‌ها به حیله و فریب نیاز فراوانی دارند و الان هم همینگونه عمل می‌کنند و این واقعیت، ما را نگران می‌کند.باید مراقب شگردهای دشمن باشیم."1

 

1. دیدار نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب1393/12/21


 

 

 




نوشته شده در تاریخ جمعه 93 اسفند 22 توسط منتظر | نظر بدهید

 

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

 والحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الأرضین.
 خوشامد عرض میکنم به آقایان محترم. علاوه‌ی بر مزایایی که جناب آقای یزدی - رئیس محترم مجلس خبرگان - بیان فرمودند، (2) یک مزیّت دیگری هم وجود دارد که آن مخصوص بنده است و آن اینکه ما در این اجلاسها، برادران عزیز و آقایان محترم را از نزدیک زیارت میکنم؛ این هم برای ما یک فرصتی است و از خداوند متعال میخواهیم که شما را - همه‌ی آقایان را، دوستان را - موفّق بدارد که این وظایف سنگینی که بر عهده‌ی همه‌ی ما است، ان‌شاءالله به بهترین وجهی انجام بگیرد. من اوّلاً تبریک عرض میکنم به جناب آقای یزدی به‌خاطر احراز مسئولیّت ریاست این جلسه. خب، شخصیّت ایشان، سوابق ایشان، لواحق ایشان، همه‌ی اینها چیزهایی است که این انتخاب را انتخاب مناسب و بجایی نشان میدهد. ان‌شاءالله که ایشان از لحاظ مزاجی و آمادگی‌های گوناگون، خداوند کمکشان کند و بتوانند به وظایفشان عمل کنند. یاد مرحوم آقای مهدوی(3) (رضوان الله علیه) را هم گرامی میداریم. ایشان شخصیّت برجسته‌ای بودند و حقّاً وجود مرحوم آقای مهدوی در دوران طولانی بعد از پیروزی انقلاب - علاوه بر مجاهدتشان قبل از پیروزی - یک وجود اثرگذار و مظهر یک روحانی فعّال و عالم عامل بود. امیدواریم که خداوند متعال ایشان را جزای اوفی‌ عنایت کند و از رحمت و مغفرت خودش ایشان را برخوردار کند.
 بحمدالله این جلسه‌ی اجلاس آقایان که در آن انتخابات داخلی انجام گرفت - آن‌طوری که به من گزارش کردند - اجلاس بسیار متین و در واقع الگو برای دستگاه‌هایی [بود] که این‌جور انتخاباتها را انجام میدهند؛ با متانت کامل و بدون این حرفها و چیزهایی که معمولاً در جلساتِ یارگیری و انتخاباتی پیش می‌آید، بحمدالله کار بزرگی را انجام دادید.
 به‌مناسبت اوضاعی که در منطقه‌ی ما حاکم است و بلکه اوضاعی که در جهان حاکم است و چالشی که میان جمهوری اسلامی و چند دولت متکبّر و مستکبر بر سرِ قضایای مختلف - چه قضیّه‌ی هسته‌ای و چه بقیّه‌ی قضایا - در جریان است و همچنین به‌مناسبت بحثهای اقتصادی‌ای که در داخل کشور هست و تلاشی که مسئولان مختلف هرکدام به‌نحوی برای تحقّق مقاصد اسلامی و منافع مردم انجام میدهند، و سرانجام به‌مناسبت مسئله‌ی اسلام‌هراسی‌ای که امروز یکی از پدیده‌های رایج دنیای استکبار و دنیای غرب است - مجموع این مطالب - به‌نظر رسید که این موضوع را مطرح کنیم که آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده میکنیم و درمی‌یابیم، این است که مطالبه‌ی اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی به‌نحو کامل است؛ مطالبه‌ی اسلام، تحقّق کامل دین اسلام است. این آن چیزی است که انسان در مجموع آن را احساس میکند. دین حدّاقلّی و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ ما در معارف خودمان چیزی به‌عنوان دین حدّاقلّی نداریم، بلکه در قرآن کریم در موارد متعدّدی اکتفای به بعضی از تعالیم دینی دون(4) بعضی، مذمّت شده است؛ «اَلَّذینَ جَعَلُوا القُرءانَ عِضین» (5) یا آیه‌ی شریفه‌ی «وَ یَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض» (6) که مربوط به منافقین است، اشاره‌ی به همین است. حتّی برخی از بخشهای دین که خیلی برجسته است - مثل اقامه‌ی قسط - هم کافی نیست که انسان دل خود را خوش کند که ما حالا دنبال اقامه‌ی قسطیم و اقامه‌ی قسط خواهیم کرد، پس اسلام تحقّق پیدا کرد؛ نه، این نیست. بله مسلّماً اقامه‌ی قسط در جامعه، یک قلم مهم است. از این آیه‌ی شریفه در سوره‌ی مبارکه‌ی حدید، لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِیِّنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط(7) این‌جور به‌نظر میرسد در بادی(8) امر، که هدف از ارسال رسل و انزال کتب و معارف الهی، اقامه‌ی قسط است که حالا این جمله‌ی «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» را هرجور معنا کنیم - چه به این معنا بگیریم که «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» یعنی «لِیُقیمَ النّاسُ القِسطَ» که مثلاً «باء» را «باء تعدیه» بگیریم، که این وظیفه‌ی مردم است که در محیط زندگی خودشان اقامه‌ی قسط کنند؛ یا نه، «باء تسبیب» که «لِیَقومَ النّاسُ بِسَبَبِ القِسط»، یعنی با قسط با مردم [رفتار کنیم]؛ هرکدام از این دو معنا یا معانیِ احتمالیِ دیگری که وجود دارد، اگر در نظر گرفته بشود - اهمّیّت اقامه‌ی قسط را در جامعه روشن میکند. لکن این بدین معنا نیست که شارع مقدّس از ما قبول میکند که ما مثلاً اکتفا کنیم به اقامه‌ی قسط و همه‌ی همّت خودمان را بگذاریم برای اینکه اقامه‌ی قسط بشود، ولو برخی از احکام دیگر اسلام - مثلاً - مورد بی‌توجّهی قرار بگیرد؛ نه، آیه‌ی شریفه میفرماید که «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصّلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر».(9) یعنی انتظاری که خدای متعال از متمکّنین در ارض دارد، اینها است که اوّلش «اَقامُوا الصّلوة» بعد «وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ للهِ‌ عاقِبَةُ الاُمور» (10)[است]. این‌جور نیست که اگر ما به قسط توجّه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامه‌ی صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، بلکه «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت» (11) - که چندین بار این لفظ و این مضمون در قرآن تکرار شده - نشان میدهد که اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای توحید، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است. یا وصیّتی که خدای متعال در آن آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی شوری، به نوح و به ابراهیم و به موسی‌ و به بقیّه کرده است: اَن اَقیمُوا الدّین؛ (12) آنکه مورد نظر است، اقامه‌ی دین است؛ یعنی همه‌ی دین را باید اقامه کرد؛ وَ لاتَتَفَرَّقوا فیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ماتَدعوهُم اِلَیهِ اللهُ یَجتَبی اِلَیهِ مَن یَشآءُ وَ یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب؛ (13) یعنی همه‌ی دین - همه‌ی اجزا و همه‌ی ارکان دین - مورد توجّه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامه‌ی دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکلّه - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ما تَدعوهُم اِلَیه؛ (14) آنچه تو به آن دعوت میکنی، برای مشرکین‌[گران است]؛ یا در آیه‌ی شریفه در اوّل سوره‌ی مبارکه‌ی احزاب؛ یاَیُّهَاالنَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرینَ و المنِفقینَ اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا حَکیمًا؛ (15) یعنی هم علیم است خدای متعال که احاطه‌ی علمی دارد به تمام اجزا و ذرّات عالم و سازوکار زندگی ذرّات، و هم حکیم است؛ با حکمت، راه تو را در این مجموعه مشخّص کرده و باید دنبال کنی. وَ اتَّبِع ما یوحی‌ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا * وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ و کَفی‌ بِاللهِ وَکیلًا؛ (16) در مقابله‌ی با این حرکت تو، دشمنی وجود خواهد داشت. بنابراین [قضیّه] این است.
 نظام اسلامی که ما مدّعی آن هستیم و دنبال آن هستیم - حالا نظام اسلامی به‌معنای مجموعه‌ی ظرفیّتهایی است در کشور که حرکت عمومی مردم را و مسئولین را شکل میدهد؛ به این میگوییم نظام؛ همه‌ی ظرفیّتهایی که موجب حرکت عمومی مردم و مسئولین میشود، مجموع اینها، نظام اسلامی است - وقتی این نظام واقعاً اسلامی است که در آن همه‌ی اجزای اسلام محفوظ باشد و صورت و سیرت اسلام در آن حفظ بشود. صورت اسلام، همین حرفهای ما و اظهارات ما و کارهایی که میکنیم و این ظواهر امر است؛ سیرت اسلام، این است که ما یک هدفی را، یک آرمانی را، یک سرمنزلی را در نظر بگیریم و تعریف کنیم و برای رسیدن به آن سرمنزل، برنامه‌ریزی کامل کنیم، و در این راه عمل کنیم، حرکت کنیم، با همه‌ی وجود راه بیفتیم؛ آن‌وقت در آن صورت، سیرت اسلامی هم، هم، محفوظ خواهد ماند، هم رو به کمال خواهد رفت؛ یعنی در یک حد هم متوقّف نمیماند؛ خب، این برنامه‌ای است که ما برای رسیدن به آن اهداف، به آن احتیاج داریم.
 آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخّصاً جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند - گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم - [همین است]. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ این معنای تغییر رفتار است. تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفته‌ها و نوشته‌ها تعبیر میشود به دین حدّاقلّی؛ یعنی کاستن از آرمانها که به‌معنای نابودی سیرت دین است. این دین حدّاقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن.
 حالا در چنین وضعیّتی هدف ما این است و خطّ مشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم - حالا خدای متعال بیش از آنچه در توان ما و در قدرت ما است، از ما توقّع نمیکند - امّا تلاش ما این باشد و هدف‌گذاری ما این باشد که همه‌ی اسلام - اسلام به کامله، بتمامه - در جامعه‌ی ما تحقّق پیدا کند. وقتی هدف این شد، فوراً یک مسئله‌ای پیش می‌آید و آن مسئله‌ی «اسلام‌هراسی» است که امروز در دنیا رایج است. به‌نظر من در برابر پدیده‌ی اسلام‌هراسی مطلقاً نباید منفعل شد؛ بله، اسلام‌هراسی وجود دارد؛ عدّه‌ای دارند مردم را، جوامع را، جوانان را، اذهان را از اسلام میترسانند؛ اینها چه کسانی هستند؟ درست که مسئله را میشکافیم و در مسئله دقّت میکنیم، می‌بینیم که اینها همان اقلّیّت قلدر و زیاده‌خواهی هستند که از حاکمیّت اسلام میترسند؛ از اسلام سیاسی میترسند؛ از حضور اسلام در متن زندگی جوامع میترسند؛ علّت ترسشان هم این است که منافع آنها لطمه خواهد خورد. اسلام‌هراسی در واقع ترجمه‌ی هراس و سراسیمگی قدرتها در مقابل اسلام است؛ واقع قضیّه این است. یعنی شما اینجا زحمت کشیدید، ملّت ایران تلاش کردند، زحمت کشیدند، مجاهدت کردند، نظام اسلامی را سرِ کار آوردند و این نظام اسلامی را تثبیت کردند، پایه‌اش را محکم کردند، آن را در مقابل حوادث گوناگون مصونیّت و ایمنی دادند و روزبه‌روز قوی کردند؛ این، قلدرهای دنیا را میترساند. اسلام‌هراسی‌ای که امروز وجود دارد، در واقع انعکاس و بازتاب دغدغه‌ی آنها است، سراسیمگی آنها است؛ نشان میدهد که شما پیش رفتید؛ نشان میدهد که اسلام توانسته است حرکت خود را به‌طور موفّق تا اینجا پیش ببرد.
 و البتّه علی‌رغم آنها، این حرکت آنها علیه اسلام و تلاش آنها برای اسلام‌هراسی، نتیجه‌ی عکس خواهد داد؛ به این معنا که اسلام را در کانون پرسش جوانها قرار میدهد؛ یعنی اگر به مردم معمولی دنیا یک تلنگری زده شود، یک توجّهی به آنها داده شود، اینها ناگهان به فکر می‌افتند که علّت اینکه این‌قدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستی، در این شبکه‌های تلویزیونیِ وابسته‌ی به محافل قدرتمند و دارای زر و زور مورد تهاجم قرار میگیرد چیست؟ این خود زمینه‌ی یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتی دارد و میتواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند.
 ما بایستی تلاش کنیم، یعنی در نظام جمهوری اسلامی، کار بزرگ و مهم این است که ما همه - هر کسی در هر نقطه‌ای قرار دارد که توانی در این زمینه دارد - باید تلاشمان این باشد که اسلام ناب را مطرح کنیم، اسلامِ طرف‌دار مظلوم و ضدّ ظالم را در دنیا مطرح کنیم. همان جوانی که در اروپا است، یا در آمریکا است، یا در مناطق خیلی دوردست است، از این خصوصیّت مبتهج میشود، به هیجان می‌آید که معلوم بشود اسلام عبارت است از نیرویی، انگیزه‌ای، فکری که علیه ظالمین و ستمگران و به نفع مظلومین حرکت میکند، برنامه دارد و این را وظیفه‌ی خودش میداند. اسلامِ طرف‌دار عقلانیّت، اسلامِ فلسفه‌های عمیق، اسلامِ تفکّر، اسلامی که در قرآن این‌همه به عقل و فکر و لبّ(17) و مانند اینها اهمّیّت داده شده را معرّفی کنیم؛ اسلامِ طرف‌دار عقلانیّت و ضدّ قشری‌گری، ضدّ تحجّر، ضدّ اسیر اوهام و تخیّلات خود شدن - که کسانی به نام اسلام این چیزها را دارند - اسلام ناب را نشان بدهیم، بگوییم اسلام، این است؛ اسلامِ متعهّد در برابر لاابالی‌گری. بله، امروز دستگاه‌های فراوانی جوانها را به بی‌مبالاتی، به لاابالی‌گری، به لاقیدی در امور گوناگون سوق میدهند. خب، اسلامی که انسان را متعهّد دانسته، او را متعهّد میخواهد و میطلبد؛ اسلامِ حاضر در متن زندگی، در برابر اسلام سکولار! اسلام سکولار شبیه مسیحیّت سکولار است که میرود در گوشه‌ی کلیسا، خودش را زندانی میکند و در محیط واقعی زندگی هیچ حضوری ندارد؛ اسلام سکولار هم همین‌جور است؛ کسانی هستند امروز دعوت میکنند به اسلام منزوی؛ اسلامی که هیچ کاری به کار زندگی مردم ندارد؛ مردم را به یک عبادتی، به یک چیزی گوشه‌ی مسجد یا گوشه‌ی خانه‌ها فرامیخواند. اسلامِ واردِ در متن زندگی را معرّفی کنیم؛ اسلامِ رحمت به ضعفا؛ اسلامِ جهاد و مبارزه‌ی با مستکبران.به نظر من این یک وظیفه‌ای است که به‌عهده‌ی همه است؛دستگاه‌های تبلیغاتی ما، دستگاه‌های علمی ما، حوزه‌های علمیّه‌ی ما باید این هدف را دنبال بکنند. اینکه امروز اسلام را آماج حملات خودشان قرار داده‌اند [به‌خاطر این است]؛ آن کسانی هم که آماج قرار داده‌اند، مشخّص است چه کسانی هستند و چه دستگاه‌هایی و چه جریانهایی هستند؛ مشخّص است؛ اینها وابسته‌ی به یک مجموعه‌ی قدرتمندِ زر و زور سیاسی و اقتصادیِ غالباً صهیونیست یهودی، و اگر صهیونیست یهودی هم نیستند صهیونیست غیر یهودی - که امروز در دنیا صهیونیست‌های غیر یهودی داریم - هستند. در مقابل اینها ما از این فرصت استفاده کنیم و این سؤال را مطرح کنیم در ذهن مردم دنیا و در ذهن جوانها که فکر کنید، ببینید چرا به اسلام این‌همه حمله میکنند؛ آن‌وقت اسلامِ واقعی را در اختیار اینها بگذاریم.
 به نظر بنده اگر ما مجموعه‌ی روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار میکنند، در همه‌ی مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم یعنی تحقّق اسلام بکامله و مقابله‌ی با دشمنی‌ها با این شکل، موفّقیّتهای زیادی خواهیم داشت.
 چالشهای جهانی هم داریم؛ به نظر من از سطحی‌نگری در چالشهای جهانی بایستی خودداری کرد. ما امروز با آمریکا چالش داریم، با بعضی از کشورهای اروپایی چالش داریم؛ حالا امروز موضوع چالش به‌طور آشکار و نمایان، مسئله‌ی هسته‌ای است؛ مسائل گوناگون دیگر هم هست که مایه‌ی چالش بین ما و اینها است؛ نگاه کنیم ببینیم این چالش از چه چیزی ناشی میشود؛ یعنی ریشه‌ها را بفهمیم و از سطحی‌نگری پرهیز کنیم.
 و مشکلاتی را هم که متوجّه ما میشود درست بشکافیم. حالا مثلاً فرض بفرمایید ما از تحریم صدمه دیدیم و آسیب‌هایی از تحریم به اقتصاد ما، به مسائل گوناگون ما وارد شده است؛ این آسیب‌ها ناشی از چیست؟ انسان اگرچنانچه درست موشکافی کند، میبیند این آسیب‌ها بیشتر ناشی از وابستگی ما به نفت است مثلاً؛ یا بیشتر ناشی از عدم حضور مردم در متن میدان اقتصادی است، [یعنی] دولتی کردن اقتصاد؛ بیشتر ناشی از اینها است. اگر ما نگاه کنیم و عامل اصلی را بشناسیم و آن عامل اصلی را به‌نحوی علاج کنیم، تحریم یا بی‌اثر خواهد شد یا کم‌اثر خواهد شد. اینکه دشمن میتواند ما را تحریم کند و مثلاً دست روی نفت ما بگذارد و این ما را آزار میدهد، به‌خاطر این است که ما نفت را در زندگی خودمان و در اقتصاد خودمان عمده کرده‌ایم؛ اینکه وقتی با دولت برخورد میکند، دستگاه‌های گوناگون دولتی مورد تحریم قرار میگیرند، به‌خاطر این است که این دستگاه‌ها متعلّق به دولتند. ما میتوانستیم در عرصه‌ی اقتصادی، دستهای گوناگون مردمی را وارد بکنیم. آن اشتباهاتی که کردیم در اوایل انقلاب که همین‌طور اصرار کردیم بر اینکه همه‌چیز بایست متعلّق و در اختیار دولت باشد و چیزهای جزئیِ کوچک زندگی را هم ما سپردیم به دولت، خب نتیجه‌اش همین چیزها است؛ اینها را بایستی علاج کرد.
 به نظر ما اگر این‌جور فکر کنیم و این‌جور حرکت بکنیم، مشکلات حل خواهد شد؛ یعنی ما در مشکلات، وابسته‌ی به عطف محبّت طرف مقابل نخواهیم بود؛ میتوانیم واقعاً خودمان تأثیر بگذاریم بر فضای چالشی‌ای که بین ما و دشمنان ما و مستکبرین وجود دارد؛ از جمله همین مذاکراتی که حالا جاری است. فعلاً مذاکراتی که بر فعّالیّتهای دیپلماسی ما و فعّالیّتهای سیاست خارجی ما بیشتر سایه افکنده، مذاکرات مربوط به مسائل هسته‌ای است. همین حرف، همین معیار، همین منطق، در این مذاکرات هم به نظر ما کاملاً کارایی دارد.
 من البتّه همین‌جا این را عرض بکنم: این تیمی و هیئتی که رئیس جمهور محترم برای مذاکرات هسته‌ای گذاشته‌اند، مردمان امین و مردمان خوبی هستند. بعضی را ما از نزدیک می‌شناسیم و واقعاً مورد قبولند، بعضی را هم از حرفهایشان و از کارهایشان دورادور می‌شناسیم؛ هم امینند، هم دلسوزند؛ دارند تلاش میکنند کار میکنند؛ این را ما لازم است که منصفانه بیان کنیم. البتّه بااینکه این دوستان و این برادران برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و میدانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش میکنند، درعین‌حال من نگرانم؛ چون طرف مقابل، طرف حیله‌گری است. از جمله‌ی چیزهایی که غالباً پنهان میماند از چشمها، حیله‌گری اشخاص یا جهاتی است که دارای ظاهر بزرگ و فربهی هستند؛ آدم فکر نمیکند که اینها هم حیله‌گر باشند. خب امروز آمریکا ظاهر فربهی دارد؛ قدرت مالی، قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی، قدرت نظامی، قدرت امنیّتی، و غفلت میشود از اینکه همین دستگاه صاحب قدرت، اهل موذی‌گری‌های آدمهای ضعیف هم باشد، ولی هست؛ اهل حیله‌گری است، اهل خدعه است، اهل خنجر از پشت زدن است؛ این‌جوری است. ما نباید این‌جور تصوّر بکنیم که حالا اینها چون مثلاً بمب اتم دارند یا وسایل نظامی قدرتمندی دارند، بنابراین احتیاجی ندارند به اینکه دست به حیله و خدعه بزنند؛ نه، اتّفاقاً احتیاجشان هم زیاد است و عمل هم میکنند و واقعاً خدعه‌گری میکنند؛ این ما را نگران میکند. باید مراقب شگردهای دشمن باشیم. هر وقتی‌که یک زمان معیّن شده است برای پایان مذاکرات و ما به این زمان نزدیک میشویم، لحن طرف مقابل - بخصوص لحن آمریکایی‌ها - تندتر، سخت‌تر، خشن‌تر میشود؛ این برای این است که جزو شگردهای اینها است، جزو حیله‌ها و خدعه‌های اینها است.
 و می‌بینید اظهاراتی هم که میکنند، واقعاً اظهارات سخیفی است، اظهارات مشمئزکننده‌ای است. مسئولین آمریکایی در همین ایّام به‌مناسبت اینکه حالا یک دلقک صهیونیست رفته آنجا و حرفهایی زده، (18) برای اینکه خودشان را کنار بکشند مطالبی گفتند، امّا ایران را هم متّهم کردند که ایران طرف‌دار تروریسم است. خب این حرف، خنده‌آور است؛ امروز در دنیا همه دارند مشاهده میکنند که آن قدرت و آن دولتی که از خبیث‌ترین تروریست‌ها - یعنی از همین داعش و امثال اینها - حمایت کرده است و اینها را به‌وجود آورده و هنوز هم علی‌رغم اینکه به‌ظاهر میگوید در مقابل اینها است، دست از حمایت اینها برنمیدارد، آمریکا است و هم‌پیمانان آمریکا. کسانی که در منطقه دست به دستِ آمریکا دارند و پشتیبانی میکنند، کمک میکنند، همکاری میکنند، اینها هستند که طرف‌دار تروریسم و تروریست‌های جرّار(19) خبیث هستند. آمریکا دولتی را که رسماً اعتراف میکند به تروریست بودن - یعنی دولت جعلی صهیونیستی - دارد حمایت میکند؛ صریحاً حمایت میکنند؛ اصلاً حمایت از تروریسم یعنی این. این زشت‌ترین شکل حمایت از تروریسم است که آنها میکنند، آن‌وقت درعین‌حال جمهوری اسلامی را متّهم میکنند به اینکه این طرف‌دار تروریست است؛ که باید اینها را مورد توجّه قرار داد.
 همین نامه‌ای که این سناتورها نوشتند - که انواع مطالب را واقعاً انسان در این نامه [میبیند] - از نشانه‌های فروپاشیِ اخلاق سیاسی در نظام آمریکا است؛ پیدا است واقعاً اینها دچار فروپاشی‌اند؛ چون همه‌ی دولتهای عالم طبق مقرّرات شناخته شده و پذیرفته‌ی بین‌المللی به تعهّدات خودشان پایبندند. بالاخره یک دولتی در یک کشوری سرِ کار است، یک تعهّدی میکند، بعد آن دولت میرود دولت دیگری می‌آید، آن تعهّد به جای خود باقی است؛ نقضِ تعهّد نمیکنند. این آقایان سناتور صریحاً برداشتند اعلام کردند که اگر چنانچه این دولت در آمریکا از کار برکنار شد، این قراردادی که با شما میبندد و تعهّدی که میکند کأن‌لم‌یکن است! این نهایت فروپاشی اخلاق سیاسی است و نشان‌دهنده‌ی این است که آن دستگاه دستگاهی است که واقعاً قابل ادامه نیست؛ یعنی آن دستگاه دستگاه متلاشی شده‌ای است که این‌جور چیزها را انسان در آن مشاهده میکند. آن‌وقت میگویند ما میخواهیم به ایرانی‌ها یاد بدهیم، درس بدهیم که بفهمند قوانین ما چیست! خب ما احتیاج به درس آنها نداریم؛ ما اگر چنانچه به توافقی هم برسیم، بلدیم چه‌جوری عمل بکنیم که بعد آنها نتوانند جمهوری اسلامی را پشت در نگه دارند. این را مسئولین نظام جمهوری اسلامی بلدند که چه جوری عمل بکنند، احتیاج به درس آنها نیست امّا آنها این‌جوری عمل میکنند؛ این واقعاً نشان‌دهنده‌ی فروپاشی است.
 به‌هرحال در همه‌ی کارهایی که ما داریم، در همه‌ی تلاشهایی که میکنیم، چه تصمیم‌هایی که در مسائل اقتصادی میگیریم، چه در مسائل فرهنگی - که حالا اگر بنده زنده بودم و به اوّل سال رسیدیم، مطالبی هست برای گفتن که ان‌شاءالله عرض خواهم کرد - ما باید این اصل را از یاد نبریم که وظیفه‌ی ما تحقّق بخشیدن به اسلام بکامله است؛ باید دنبال اسلام کامل باشیم. این‌جور نباشد که از آرمان اسلام بکاهیم به‌خاطر اینکه مثلاً در فلان قضیّه موفّق بشویم؛ نه، موفّقیّت ما، پیشرفت ما وابسته به این است که ان‌شاءالله بتوانیم [اسلام کامل را محقّق کنیم]. اگر این‌جور شد، خدای متعال هم کمک خواهد کرد، و نصرت الهی قطعاً و یقیناً و بدون هیچ تردیدی متوقّف به این است که ما دین خدا را نصرت کنیم. اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ (20) دیگر صریح‌تر از این و واضح‌تر از این، حرفی وجود ندارد؛ «اِن تَنصُرُوا الله» یعنی دین خدا را نصرت کنید؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ (21) وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛ (22) اینها دیگر چیزهای مؤکّدی است که وعده‌های الهی است؛ نباید به این وعده‌های الهی بی‌توجّه بود؛ اَلظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوء؛ (23) اینکه واقعاً انسان وعده‌ی خدا را غیر قابل تحقّق بداند، بدترین سوءظنّ به خدای متعال است که خدای متعال در سوره‌ی مبارکه‌ی انّافتحنا، آن کسانی را که این‌جور حرکت میکنند مورد غضب خود دانسته است. (24)
 امیدواریم خداوند متعال به شما و به ما توفیق بدهد که بتوانیم آنچه را وظیفه‌ی ما است در این زمینه، انجام بدهیم و برکات الهی را که ناشی از این‌جور حرکت کردن است، ان‌شاءالله شامل حال خودمان، کشورمان، ملّتمان قرار بدهیم؛ و امیدواریم خداوند متعال روح مطهّر امام بزرگوار را شاد کند، ارواح طیّبه‌ی شهدا را ان‌شاءالله شاد کند که آنها این راه را به ما نشان دادند و بر روی ما باز کردند و ما را در این راه به حرکت آوردند.
    والسّلام‌علیکم‌ورحمةالله‌وبرکاته‌
 
1) این دیدار به‌مناسبت برگزاری هفدهمین اجلاس رسمی چهارمین دوره‌ی مجلس خبرگان رهبری در روزهای نوزدهم و بیستم اسفند سال جاری، برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظمٌ‌له، آیت‌الله محمّد یزدی (رئیس مجلس خبرگان) گزارشی ارائه کردند.
2) رئیس مجلس خبرگان با اشاره به اینکه «بروز بودن اعضا» از مهم‌ترین فلسفه‌های اجلاسهای سالانه‌ی این مجلس است، برنامه‌های چهار جلسه‌ی این اجلاس را در دو بخشِ دعوت از شخصیّت‌های مطّلع از وقایع روز (وزیر امور خارجه و فرمانده کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و نطقهای پیش از دستور نمایندگان (در موضوعات: بررسی وضعیّت اسلام در اروپا، استاندارد «غذای حلال» در ایران و سایر کشورها، بررسی مسائل اقتصادی و فرهنگی کشور) بیان کرد.
3) آیت‌الله محمّدرضا مهدوی‌کنی (رئیس پیشین مجلس خبرگان)
4) منهای‌
5) سوره‌ی حجر، آیه‌ی 91؛ «همانا که قرآن را جزء جزء کردند [به برخی از آن عمل کردند و بعضی را رها نمودند]»
6) سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌ی 150؛ «.... و میگویند: ما به بعضی ایمان داریم و بعضی را انکار میکنیم ...»
7) سوره‌ی حدید، بخشی از آیه‌ی 25؛ «براستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه‌کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند ...»
8) ابتدای‌
9) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی 41؛ «همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا میدارند و زکات میدهند و به کارهای پسندیده وامیدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند...»
10) همان؛ «... و فرجام همه‌ی کارها از آنِ خدا است.»
11) سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی 36؛ «... [تا بگوید:] "خدا را بپرستید و از طاغوت [ = فریبگر] بپرهیزید"...»
12) سوره‌ی شوری، بخشی از آیه‌ی 13؛ «... دین را برپا دارید...»
13) همان؛ «... و در آن تفرقه‌اندازی نکنید. بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرامیخوانی، گران می‌آید. خدا هرکه را بخواهد، به سوی خود برمیگزیند، و هرکه را که از در توبه درآید، به سوی خود راه مینماید.»
14) سوره‌ی شوری، بخشی از آیه‌ی 13؛ «... بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرا میخوانی، گران می‌آید ...»
15) سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 1؛ «ای پیامبر، از خدا پروا بدار و کافران و منافقان را فرمان مبر، که خدا همواره دانای حکیم است.»
16) سوره‌ی احزاب، آیات 2و3؛ و آنچه را که از جانب پروردگارت به سوی تو وحی میشود، پیروی کن که خدا همواره به آنچه میکنید آگاه است. و بر خدا اعتماد کن، همین بس که خدا نگهبان [تو] است.»
17) عقل، فکر
18) اشاره به سفر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا و سخنان وی در کنگره.
19) بسیار کُشنده‌
20) سوره‌ی محمّد، بخشی از آیه‌ی 7؛ «اگر خدا را یاری کنید یاری‌تان میکند...»
21) همان؛ «... و گامهایتان را استوار میدارد.»
22) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی 40؛ «... و قطعاً خدا به کسی که [دین] او را یاری میکند، یاری میدهد...»
23) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی 6؛ «به خدا گمان بد برده‌اند...»
24) همان؛ «و [تا] مردان و زنان نفاق‌پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده‌اند، بدِ زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنّم را برای آنان آماده گردانیده و چه بد سرانجامی است.»

 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93 اسفند 13 توسط منتظر | نظر بدهید

یا فاطمه(س)! مادر جان! دعا کن حتی لحظه ای از آنانکه پشت ولایت را خالی کردند، نباشیم.




نوشته شده در تاریخ جمعه 93 اسفند 8 توسط منتظر | نظر

هنگامه ی ورود به سال نو که می رسد، قیمت مربوط به پوشاک، تنقلات و ... دستمان می آید؛ اگر در خانه عروسی داشته باشیم هم تقریباً قیمت همه چیز خوراک، پوشاک، مسکن و... .

وقتی در چنین روزهایی متعجب و متحیر از نرخ های تصاعدی مجبور به پرسش از فروشنده هستی که چرا؟ و در پاسخ معمولاً می شنوی که خریدِ جدید است، قیمت دلار بالا رفته و یا مانند خیلی چیزهای دیگر دچار تورم شده و... با خود می گویی چطور است که قیمت اجناس ظرف 2، 3 سال گذشته چند برابر -حداقل دو برابر- شده در حالی که حقوق کارگران و کارمندان ما در بهترین حالتش هر سال 20 درصد اضافه شده است؛ آن هم در شرایطی که با هر اضافه شدنی، زودتر و بیشتر قیمت اجناس بالا می رود. و اینجاست که با خود می اندیشی که به راستی چه مردم نجیبی داریم که در برابر این گرانی ها چیزی نمی گویند و گرانی های بی حساب و کتاب را تحمل می کنند و اکثر قریب به اتفاقشان حاضرند به خاطر دفاع از ارزش ها و مملکتشان با افزایش قیمت ها هم کنار بیایند؛- هرچند اگر تدابیر بهتری اندیشیده شود و نصف اندازه ای که دولتمردانمان به فکر رفع تحریم ها هستند و برای آن وقت گذاشته اند، -که با وجود دشمنان قسم خورده ی ما، این تلاش ها به آب در هاون کوفتنی بیشتر نمی ماند- به فکر اقتصاد مقاومتی بودند و در رابطه با آن وارد عمل می شدند، حتماً الان وضعیت بهتر از این بود-  

اما این روزها مسئله ی تأمل و تعجب برانگیز این است که آقای رئیس جمهور با اینکه قدرت خرید مردم بسیار کاهش یافته و مردم از نزدیک شاهد افزایش قیمتها هستند، اعلام می کند که تورم به صفر رسیده است! تورمی که حتی ریاست بانک مرکزی آن را 16 درصد اعلام می کند. چطور ممکن است وقتی مردم خودشان از نزدیک افزایش قیمت ها را لمس کرده اند، آقای روحانی یا مرکز آمار ایران چنین ادعایی کنند؛ حتی اگر خدای نکرده اکثر مردم را بی سواد هم فرض کنیم، نمی توان انتظار داشت که این حرف را باور کنند؛ مگر نه اینکه همین بی سوادها هم بلأخره باید پول آب و نانشان را بپردازند و اگر کارمند دولت باشند، نرسیده به آخر ماه هشتشان گروی نه شان است و کارمند هم که نباشند چه بسا از همان اول ماه این اتفاق بیفتد.

و جای شگفتی بیشتر و بسی گلایه است که در این اوضاع، چرا در حالی که حقوق کارمندان دولت بناست حدود 14 درصد افزایش یابد -که متناسب با نرخ تورم نیست-، دولت تدبیر و امید بخشنامه افزایش 25 تا 35 درصدی فوق‌العاده شغل کارمندان ستادی وزارتخانه‌ها و دستگاههای اجرایی اش را صادر می کند و در مقابل اعتراض نمایندگان مجلس هم واکنش نشان می دهد! 

کاش دولتمردان دولت تدبیر و امید به فکر افزایش امید در زندگی اقشار کم درآمد هم باشند و کاش از این به بعد مردم ما حواسشان را جمع کنند که دولتی که شعار عدالت ندهد شاید در برهه ای تدبیرش این باشد که حقوق کارمندان ستادی اش را افزایش دهد و به دیگر اقشار کاری نداشته باشد! کاش دولت اولین شعارش عمل بر اساس اسلام و آموزه های دینی باشد که تنها در این صورت می توان امیدوار بود که سطح معیشتی زندگی دولتمردان در حد مردم عادی جامعه و چه بسا کمتر باشد؛ هر چند در جامعه ی اسلامی هر دولتی با هر شعاری سر کار بیاید وظیفه ی اصلی اش همین است؛حال اینکه چگونه عمل کند و در مقابل صبر، سکوت و نجابت مردم یا حتی اعتراضات بجایشان چه عکس العملی نشان دهد، مسئله ی دیگری است. 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93 بهمن 29 توسط منتظر | نظر بدهید

بهجت

دانشجو بود…دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….
از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…
وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:”"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!”"خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن…اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید..حمید…حاج آقا باشماست."
نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:
- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…

از http://samedon.persianblog.ir




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93 بهمن 28 توسط منتظر | نظر

2222

2222

2222

2222

22

22

22

22

22

 22

22

22

22

22

22

22

22

حضور حماسی مردم،‌ جشن ملی،‌ تزئینات و پلاکاردهای زیبا و پرمحتوای مسیر راهپیمایی (که اکثراً توسط شهرداری فراهم شده بود)، عرفه های روشنگرانه و عزت بخش برخی از مراکز مانند شهردای،‌ راه آهن، باروت خیس و... برنامه های سالم و نشاط آفرین برای کودکان، شور و شادی آنان و باران، رحمت الهی که بر نشاط و طراوت مراسم می افزود...

- ناگفته نماند که آسیب هایی نیز مراسم الهی و سالم ما را تهدید می کرد؛ جای بسی تعجب بود که با وجود این همه سرود انقلابی ماندگار و شاد، مجموعه هایی همانند میراث فرهنگی و گردشگری، رادیو جوان و یا حتی گروه کودک شبکه 2، ترانه ها یا موسیقی هایی پخش می کردند که در شأن مراسم نبود. گویی فراموش کرده بودند که شادی و نشاط مردم به هر قیمتی ارزش ندارد.-

و حرف آخر 

22




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 93 بهمن 13 توسط منتظر | نظر بدهید

 

وقتی تو آمدی نور سراسر سرزمین مان را روشن کرد 

و همه ی عقده ها و بغض های فروخورده مان را فراموش کردیم 

صلابت و اقتدارت مثال زدنی بود و دشمن شکن

 سی و ششمین بهار انقلابمان را جشن گرفته ایم 

اما هیچ چیز جای خالی تو را پر نمی کند

کاش بیایی، هر چه زودتر، کسی چه می داند،

شاید که انشاءالله از رجعت کنندگان زمان ظهور باشی

اماما! چه جانشین خلف و صالحی برای خود و برای نظام ما برگزیدی

هر وقت به چهره ی نورانی و ملکوتی ش می نگریم

و کلام دلنشینش را که حجت ما می شود، می شنویم،

تمام غم های عالم از دل مان برداشته می شود

کاش قدرش را بدانیم و بدانند...

راستی! انقلاب مان و شاید بهتر باشد بگویم انقلاب تو،

امروز سریع تر از همیشه دارد فراگیر و جهانی می شود

و مثل همیشه، امام عزیز! خمینی کبیر!

برای رهبر، برای ملت و برای همه آنان که سرسپرده و عاشق این انقلابند دعا کن 




 واحد فرهنگی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور خطاب به علما و وزارت ارشاد درباره مجوز به تکخوانی زن نامه‌ای نوشت.

متن این نامه به شرح ذیل است:

« ماه‌های آخر سال 93 را سپری می‌کنیم؛ سالی که واژه فرهنگ را به دوش کشیده است. چقدر مشتاق بودیم امروز می‌نشستیم و از عملکرد تحصین برانگیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ا قتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی می‌نوشتیم؛ از تلاش‌های این وزارتخانه فرهنگی در راستای فرهنگ اسلامی، اما افسوس که عملکرد این وزارتخانه ما را واداشته که امروز خطاب به مسئولان این وزارتخانه بگوییم لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ؛ آیه مبارکی را که شاید باید قبل‌تر به ایشان متذکر می‌شدیم، زمانی که وزیر ارشاد در حاشیه مراسمی اعلام داشت: «اظهارنظرهای مختلفی در زمینه تکخوانی خواننده زن در کنسرت‌ها وجود دارد اما طبق نظر برخی مراجع تقلید، اگر موجب مفسده نباشد ایرادی ندارد»، زمانی که مجوز لغو شده نشر چشمه را برگردانند، انتشاراتی که ید طولایی در اشاعه منکر و قبح شکنی در آثارش دارد و امروز در گام دیگری در فروشگاه نشر چشمه از آلبومی که یک زن در آن تک خوانی با زیر صدای یک مرد کرده است، رونمایی می‌شود. آلبومی که ادعا می‌کنند مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته است.

آیا حرمت تک خوانی بانوان بر مسئولان وزارت ارشاد مسئله پوشیده‌ای است یا اینکه مراجع دیگری برای فتوا گرفتن یافته‌اند که در تک خوانی بانوان ایرادی نمی‌بینند و به آلبومی که در آن زنی به خوانندگی پرداخته مجوز می‌دهند. برای ما سخت است حتی باور این تابو شکنی؛ از سوی رسمی‌ترین ارگان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در حالی که قریب به اتفاق مراجع اعظام تک خوانی زنان را یا حرام دانسته‌اند یا جایز نمی‌دانند.

سخت نیست پیش‌بینی سرانجام راهی که توسط منورالفکرها در تاریخ نظام اسلامی آغاز شده است که شیطان جزء به فحشا و منکر فرمان نمی‌دهد. و جای تعجب نیست اگر برخی هم سو با سیاست‌های اربابانشان در پی شکستن حدود الهی باشند حدودی که هویت نظام اسلامی بر پایه آن استوار است؛ جای تعجب آنجاست که وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی همراه و هم گام با روشنفکرانی باشد، که مفاهیم چون حیا ؛ عفت، ارزش‌های الهی برایشان معنای ندارد و مجوز به آلبومی بدهد که در آن زنی به خوانندگی پرداخته است.

جای تعجب آن جاست که مراجع بزرگوار تقلید و علمای اسلام نسبت به این کجروی‌ها موضع نگیرند یا از این اتفاقات مطلع نشوند.

حضرات آیات عظام

مردم چشم به گفتار شما دارند و این شما هستید که جهت‌دهی عقیدتی جامعه را انجام می‌دهید، پس نباید نسبت به این قبح شکنی‌ها سکوت کنید. کج روی‌ها در باز کردن انتشاراتی که همه متونش از نظر اخلاقی مشکلات فراوان دارد، اجازه سخنرانی به نویسنده زن طرفدار همجنسگرایی و امروز صدور مجوز برای انتشار آلبوم خوانندگی یک زن، آن هم زنی که بصورت زیر زمینی در کنسرت‌های مختلف تک خوانی دارد را شما باید به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی متذکر شوید.

البته ما هنوز امیدواریم، خبر مجوز گرفتن این آلبوم خبری کذب باشد و وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تکذیب صدور چنین مجوزی اقدام کند. 

در غیر این صورت باید بگوییم مردمی که برای برپای حدود الهی سال‌هاست به پاخواسته‌اند و هزینه ایستادگی خود را با خون بهترین و شریف‌ترین جوانانشان داده‌اند در برابر این راه که قطعا به ترکستان است خواهند ایستاد و اجازه نخواهند داد آن چه را که سال‌هاست ریشه‌اش را در ایران اسلامی‌شان خشکانده اند، گام به گام به صحنه فرهنگی این کشور باز شود.»

... و  البته از خداوند متعال می خواهیم که مردم و علما همزمان و همگام با هم وارد عمل شوند؛ جهاد فرهنگی و دفاع از ارزش ها وظیفه ی همگان است. اللهم اجعل عواقب أمورنا خَیراً




نوشته شده در تاریخ شنبه 93 بهمن 11 توسط منتظر | نظر بدهید

for you

  • In the name of God, the Beneficent the Merciful

    To the Youth in Europe and North America,

    The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

    I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

    I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

    Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

    The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

    By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

    You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

    My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

    I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

    Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

    Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

    I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

    Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

    Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

    Seyyed Ali Khamenei
    21st Jan. 2015

 




مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.